گنجور

جامی » رسالهٔ اربعین » (۳۴) وَ مِنْ کَلَامِهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: ألْعِلْمُ لا یَحِلُّ مَنْعُهُ. (مسند الشهاب للقضاعی)

 

ای گرانمایه مرد دانشور

که ترا علم دین بُوَد معلوم

مستعدّ را از آن مشو مانع

مستحقّ را از آن مکن محروم

جامی
 

جامی » رسالهٔ اربعین » (۳۵) وَمِنْ کَلَامِهِ صلی الله علیه و سلم: ألْکَلِمَةُ الطَّیِّبَةُ صَدَقَةٌ، صَدَقَ نَبِیُّ اللهِ. (صحیح البخاری)

 

سخن نرم گوی با سایل

گر ز مالَش نمی دهی نفقه

زآنکه در روی اهل حاجت هست

قول خوش از مقولۀ صدقه

جامی
 

جامی » رسالهٔ اربعین » (۳۶) وَمِنْ کَلَامِهِ صلی الله علیه و سلم: کَثْرَةُ الضَّحِکِ تُمِیْتُ الْقَلْبَ. (سنن ابن ماجه)

 

خرّم آنکس که بهرِ زنده دلی

زیر لب خنده را بمیراند

خنده کم کن که خندۀ بسیار

صد دل زنده را بمیراند

جامی
 

جامی » رسالهٔ اربعین » (۳۷) وَمِنْ کَلَامِهِ صلی الله علیه و سلم: الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ. (مسند الشهاب للقضاعی)

 

سر ز مادر مکش که تاج شرف

گردی از راه مادران باشد

خاک شو زیر پای او که بهشت

در قدمگاه مادران باشد

جامی
 

جامی » رسالهٔ اربعین » (۳۸) ألْبَلَاءُ مُوَکَّلٌ بِالْمَنْطِقِ. صَدَقَ رَسُوْلُ اللهِ. (مسند الشهاب للقضاعی)

 

هر که شد مبتلا به پُرگویی

به بلایی عجب گرفتار است

هر بلایی که می رسد به کسان

بیشتر از مَمَرِّ گفتار است

جامی
 

جامی » رسالهٔ اربعین » (۳۹) النَّظْرَةَ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ. (المستدرک للحاکم)

 

دیدن زلف و خال نامحرم

دانۀ کید و دام تلبیس است

هر نظر ناوکیست زهرآلود

کان ز شست کمان ابلیس است

جامی
 

جامی » رسالهٔ اربعین » (۴۰) وَمِنْ کَلَامِهِ صلی الله علیه و سلم: لَا یَشْبَعُ الْمُؤْمِنُ دُونَ جَارِهِ. (مسند احمد)

 

هر که در خطّۀ مسلمانی

باشد از نقد دین گرانمایه

کی پسندد که خود بخسبد سیر

بنشیند گرسنه همسایه؟

جامی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۶۸ - سؤال

 

غرض از بود و از نابود چبود

و زین آمد شدن مقصود چبود

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۷۴ - سؤال

 

دگر گفتش زمان با آدمی زاد

چه نسبت دارد این را یاد کن یاد

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۷۶ - سؤال

 

دگر گفتش که عالم را و آدم

بگو تا شان، چه نسبت هست با هم

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۷۸ - سؤال

 

دگر گفتش فنا چبود، بقا چیست

بهشت و دوزخ و (روز) لقا چیست

سلیمی جرونی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۱ - تاریخ وفات پهلوان یار علی

 

پهلوان زمانه یار علی

که ز مرگش زمانه پر شورست

با همه زور از اجل افتاد

تا نگویی که کار بر زورست

پیر ما گفت بهر تاریخش

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۲ - در ولادت ملک منصور گوید

 

بخت ملک قاسم از الطاف حق

چرخ بحکمش شد و او حکم است

داد خدایش خلفی کز شرف

مشتریش چاکر و مه خادم است

اختر فرخنده منصور نام

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۳ - تاریخ وفات خواجه لطف الله دارالضربی

 

خواجه لطف الله دارالضربی آن کام کرم

کز مروت بر رخ ارباب حاجت در نبست

بسکه بودش لطف اگر تعریف او پرسد کسی

جان محضی از پی تاریخ گوید هر که هست

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۵ - تاریخ وفات مقصود

 

دریغا از آن غنچه باغ دل

که مقصود ما بود و خوش زود رفت

چه مقصود شد گرگسی سال فوت

بپرسد بگویید مقصود رفت

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۶ - تاریخ وفات سلطان خلیل

 

مکن تکیه بر مسند عمر فانی

که سر رشته عمر بر بیوفایی است

نگه کن بسلطان خلیل سرافراز

که چون غرقه در خون ز تیغ جدایی است

بفرمان شاهی فدا کرد جان را

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۷ - تاریخ وفات نظام الدین محمود

 

جهان صورت و معنی نظام دین محمود

که قدوة العرفا بود و مفخر السادات

گواه فضل و کمالش همین بسست که هست

جهان صورت و معنی حساب سال وفات

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۸ - تاریخ وفات

 

اجل بحکم الهی چو کوس رحلت زد

گرفت ساز سفر مرسل فرشته صفات

چو او ز اهل بشارت هم از ازل بوده

بشارت ازل او را شدست سال وفات

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۹ - تاریخ ولادت فرزند حبیب الله

 

محبا حبیب الله آن مظهر لطف

سپهر شرف آفتاب سعادت

ز غیبش خدا داد مولودی الحق

که آفاق روشن شد از آن ولادت

کمال سعادت بود ظاهر از وی

[...]

اهلی شیرازی
 
 
۱
۳۰۴
۳۰۵
۳۰۶
۳۰۷
۳۰۸
۷۷۰