×
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۲
گر عادت است رسم تکلف میان خلق
ما عارفیم و عادت ما ترک عادت است
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۴
گر گدا باشد به یاد پادشه نبود عجب
این عجب بنگر که سلطان میکند یاد گدا
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۸
گفتند گلابست بدیدیم گل آب است
هر چند گل آب است تو می گو که گلابست
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۳
ما بین دو عین راست از نون تا میم
بینی الفی کشیده بر صفحهٔ سیم
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۴
ما را به وجود خود نباشد بودی
گر زان که به ما بدی کجا می بودی
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۸
ما و همان دلبران و جام شبانه
تو و همین دوغ به او ترک و ترانه
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۹
مایی ما بر افتاد اویی او عیان شد
او را به دیدهٔ او خوش بی حجاب دیدم
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۱
مجموعهٔ مجموع کمال است که در وی
ساقی بتوان دید چو در ساغر می می