گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۲

 

گر عادت است رسم تکلف میان خلق

ما عارفیم و عادت ما ترک عادت است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۳

 

گر کشته حیات جاویدان است

شکرانه بده حیات جاوید آن است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۴

 

گر گدا باشد به یاد پادشه نبود عجب

این عجب بنگر که سلطان می‌کند یاد گدا

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۵

 

گرد اندوه من نمی ‌گردم

بر من اندوه گرد می ‌گردد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۶

 

گرد بر گرد عاشقان می ‌گرد

گر ما دایماً روان می گرد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۷

 

گفتم که به نقل نار بهتر یا به

سیب ذقنش گفت که شفتالو به

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۸

 

گفتند گلابست بدیدیم گل آب است

هر چند گل آب است تو می ‌گو که گلابست

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۹

 

گوهر ار جویی بیا دریا طلب

آن چنان درّی بیا از ما طلب

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۰

 

لاجرم تا ز عشق آگاهم

عین معشوق نعمت‌اللّهم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۱

 

لب دلبر خوش است بوسیدن

خوش بود گر به ذوق دریابی

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۲

 

لیس فیه الدار غیره دیار

سخنی گفته ‌ام چو آب زلال

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۳

 

ما بین دو عین راست از نون تا میم

بینی الفی کشیده بر صفحهٔ سیم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۴

 

ما را به وجود خود نباشد بودی

گر زان که به ما بدی کجا می ‌بودی

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۵

 

ما همه ذره ‌ایم و او خورشید

ما چو جامیم و حضرتش جمشید

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۶

 

ما و ساقی نشسته مست خراب

خیز اگر عاشقی بیا دریاب

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۷

 

ما و ماهان و خطهٔ کرمان

سعدی و لولیان شیرازی

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۸

 

ما و همان دلبران و جام شبانه

تو و همین دوغ به او ترک و ترانه

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۱۹

 

مایی ما بر افتاد اویی او عیان شد

او را به دیدهٔ او خوش بی حجاب دیدم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۰

 

مجلس عشق است و ما مست خراب

جام می نوشیم دایم بی حساب

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۲۱

 

مجموعهٔ مجموع کمال است که در وی

ساقی بتوان دید چو در ساغر می می

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲۶۲
۲۶۳
۲۶۴
۲۶۵
۲۶۶
۷۷۰