گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۷۷

 

زبان و دل و جان به فرمان اوست

به اسمای ذاتی ثناخوان اوست

چو تعظیم مطلق به جا آوری

مقید در آن ضمن هم آن اوست

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۷۸

 

به همه صورتی مصور اوست

به همه نورها منور اوست

بندهٔ حضرت خداوند است

پادشاه تمام کشور اوست

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۷۹

 

جام می از بهر می داریم دوست

این و آن از عشق وی داریم دوست

دوست را در آینه بینیم ما

آینه بی دوست کی داریم دوست

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۸۰

 

در حقیقت فاعل افعال اوست

جملهٔ افعال از آن وجهی نکوست

لطف او در این و آن ساری بود

هست ما را بس امید از لطف دوست

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۸۱

 

حکم و عدل نام آن شاه است

باطناً شمس و ظاهراً ماه است

رند مست او زاهد هشیار

سیّد بندگان درگاه است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۸۲

 

نقش عالم جز خیال یار نیست

جز خیال عشق او اظهار نیست

گر یکی بینی و گر خود صد هزار

در حقیقت جز یکی اشمار نیست

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۸۳

 

عشق را جز عشق لایق هست نیست

غیر او معشوق و عاشق هست نیست

عقل اگر گوید که غیر عشق هست

نزد ما این قول صادق هست نیست

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۸۴

 

همه نیکند و هیچ خود بد نیست

آنکه نیکو نباشد او خود نیست

جز یکی نیست در همه عالم

صد مگو ای عزیز من صد نیست

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۸۵

 

دل منزل نزل پادشاهی است

دل آینهٔ جمال شاهی است

در آئینهٔ تمام اشیا

سری بنما به ما کماهی است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۸۶

 

رمضان آمد و روان بگذشت

جان ما بود در زمان بگذشت

شب قدری به ما عطا فرمود

آن معانی از این بیان بگذشت

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۸۷

 

حال هم با همدگر خواهیم گفت

گوهر اسرار را خواهیم سفت

دست با او در کمر خواهیم کرد

پای همت بر جهان خواهیم کفت

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۸۸

 

عین ما این سخن چو با ما گفت

قطره را جمع کرد و دریا گفت

سخن از عقل ما نمی‌گوئیم

سخن از عقل پور سینا گفت

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۸۹

 

اعیان که نمودند به وجهی چه توان گفت

موجود ز جودند به وجهی چه توان گفت

غیرند در آن وجه که غیرند نباشند

گر عین وجودند به وجهی چه توان گفت

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۹۰

 

عشق اگر در جان نباشد جان چه باشد هیچ هیچ

ور نباشد درد او درمان چه باشد هیچ هیچ

با وجود حضرت سلطان ما کرمان خوش است

بی حضور خدمتش کرمان چه باشد هیچ هیچ

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۹۱

 

عمر بی او اگر گذاری هیچ

غیر او هر چه دوستداری هیچ

در پی دیگری اگر گردی

به عدم می‌روی چه آری هیچ

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۹۲

 

عمر بی او اگر گذاری هیچ

غیر او هرچه دوستداری هیچ

در پی دیگری اگر بروی

به عدم می روی چه آری هیچ

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۹۳

 

روح او جان جملهٔ ارواح

تن او اصل جملهٔ اشباح

خانه روشن به نور مصباح است

روشن از نور او بود مصباح

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۹۴

 

خشت عقل از قالبش بیرون فتاد

خانهٔ عاقل نگر تا چون فتاد

عقل مخمور آن دو لیلی گرفت

وان که لیلی بود با مجنون فتاد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۹۵

 

هر چه خواهی به قدر استعداد

حضرت آن کریم خواهد داد

این عطایش به ما بود دایم

خواه در مصر و خواه در بغداد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۹۶

 

هر که او بر خاک این درگه فتاد

روی خود در جنت المأوا نهاد

گر در آمد از در ما عارفی

حق تعالی خوش دری بر وی گشاد

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲۴۳
۲۴۴
۲۴۵
۲۴۶
۲۴۷
۷۷۰