گنجور

ناصرخسرو » دیوان اشعار » مسمط

 

ای گنبد زنگارگون ای پرجنون پرفنون

هم تو شریف و هم تو دون هم گمره و هم رهنمون

دریای سبز سرنگون پر گوهر بی منتها

انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازنان

ای مادر نامهربان هم سالخورده هم جوان

[...]

۶۶ بیت
ناصرخسرو
 

عراقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹ - مثلث

 

ای رند قلندر کیش، می نوش ز کس مندیش

انگار همه کم بیش، زیرا که دل درویش

مرهم ننهد بر ریش، از غایت حیرانی

در دیر شو و بنشین، با خوش پسری شیرین

شکر ز لبش می‌چین، تا چند ز کفر و دین؟

[...]

۱۴ بیت
عراقی