گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۱

 

من سخن گویم، تو کانایی کنی

هر زمانی دست بر دستی زنی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۲

 

دستگاه او نداند کز چه روی؟

تنبل و کنبوره در دستان اوی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۳

 

شو، بدان گنج اندرون خمی بجوی

زیر او سُمجی است، بیرون شد بدوی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۴

 

چون یکی جغبوت پستان‌بند اوی

شیر دوشی زو به روزی دو سبوی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۵

 

خم و خنبه پر ز انده، دل تهی

زعفران و نرگس و بید و بهی

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱

 

به اندا نمودند وخشور را

بدید آن سراپا همه نور را

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲

 

کفن حله شد کرم بهرامه را

کز ابریشم جان کند جامه را

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۳

 

به کوه اندرون گفت: کمکان ما

بیا و بکن، بگسلد جان ما

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۴

 

توانی برو کار بستن فریب

که نادان همه راست ببند و ریب

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۵

 

گرفت آب کاشه ز سرمای سخت

چو زرین ورق گشت برگ درخت

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۶

 

ز قلب آنچنان سوی دشمن بتاخت

که از هیبتش شیر نر آب تاخت

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۷

 

چو گشت آن پریروی بیمار غنج

ببرید دل زین سرای سپنج

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۸

 

سگالندهٔ چرخ مانند غوچ

تبر برده بر سر چو تاج خروچ

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۹

 

که بر آب و گل نقش ما یاد کرد

که ماهار در بینی باد کرد

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱۰

 

به دشمن بر، از خشم آواز کرد

تو گفتی مگر تندر آغاز کرد

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱۱

 

نفس را به عذرم چو انگیز کرد

چو آذر فزا آتشم تیز کرد

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱۲

 

ز هر خاشه‌ای خویشتن پرورد

که جز خاش وی را چه اندر خورد؟

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱۳

 

نشست وسخن را همی خاش زد

ز آب دهن کوه را شاش زد

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱۴

 

ببادافره جاودان کردمند

به دوزخ بماند روانش نژند

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱۵

 

یکی بزم خرم بیاراستند

می و رود و رامشگران خواستند

رودکی
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۶۶۷