گنجور

عراقی » عشاق‌نامه » فصل نهم » بخش ۱ - سر آغاز

 

مرحبا! مرحبا! محبت دوست

کز درون آمدی، نه از راه پوست

دلم از چز تو خانه خالی کرد

با تو سودای لاابالی کرد

تا غمت ساکن دل من شد

[...]

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل نهم » بخش ۳ - مثنوی

 

دیده‌ای پاک بین همی باید

تا که حسنش جمال بنماید

حسن جانان به جان توان دیدن

نه به هر دیده آن توان دیدن

ای که خوانی به عشق مغرورم

[...]

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل نهم » بخش ۴ - حکایت

 

پیر شیراز، شیخ روزبهان

آن به صدق و صفا فرید جهان

اولیا را نگین خاتم بود

عالم جان و جان عالم بود

شاه عشاق و عارفان بود او

[...]

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل نهم » بخش ۶ - مثنوی

 

ای خوش و فارغ، از غم ما پرس

عاشقان ضعیف را واپرس

عجز من بین، دعای من بپذیر

می‌توانی، به لطف دستم گیر

داری از عاشقان خویش ملال

[...]

عراقی