اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۶ - دایره مرکب مدور
هر آن براق که وی را گهی شود حامل
چو باد بگذرد از رخش خاک برق آثار
مگو که عرش تواند ستیزه با ذاتش
چنین که ریزد خوناب از آتش پیکار
هر براقی که شود حاکل عرش ذاتش
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۶ - دایره مرکب مدور
یقین بود که ازو دوستان شده چون سرو
بخرمی دل ایشان بعیش و نوش گوار
شدند خرم و خندان از و محبان لیک
همیشه خصم گدازان ز آتش ادبار
دوستانش چو سرو خرم و خندان
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
همیشه دشمنش آنجا ز اهل نار بود
از آنکه می فتد اینجا بعالم پندار
سیه شدست جهان زان بخصم ملعونش
که از عذاب و غمش تیره گون بود ابصار
دشمنان ز اهل نار یستمعون
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
ایا سپهر کرامت که لطف تو گیرد
میان جور فلک دست صالح و فجار
یقین که دست گدایان تو گیری از غصه
مرید و یار اسیران تویی بهر اعسایر
لطف تو گیرد دست گدایان
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
همی گلاب اگر از رهت نیابد بو
چو آب جوی بریزند بر گلش اخیار
اگر گل از اثر رحمتت نگیرد آب
به آب روی گل آتش بیفکند عطار
گلاب اگر زگل رحمتت نگیرد آب
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
یقین که خواند چو بنده دعای تو عیسی
فرشته شاهد آن شد که میکند تکرار
نه بر در تو همین خلق شاد کام آیند
بگرد خوان تو صد عالمند راتب خوار
خوانند دعا و شادکامند
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
اگرچه کنده شدی پیش ازین دو صد خانه
عدالت تو جهان را کنون شده معمار
فکند قهر تو اش دست بلکه سر ببرد
چو خاطری شکند دل سیاهی از اشرار
کندش خانه بلکه سر ببرد
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
تویی که چرخ نگردد بنقطه از امرت
براستی گذراند همیشه چون پرگار
اگر فتاده براهست پیش تو صد سر
شهان چگونه توانند ازین طریق فرار
بهر که راست بود با تو ازادب خوش باش
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
عجب مدار ز رحمت چو رو بکوه آری
چو شبنم ار چه دهد لعل دامن کهسار
از ابر جود که بادت فدا بسی جانها
کنی پر از در و گوهر کنار لیل و نهار
برحمت چو رو آری که بادت فدا جانها
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
لوازم کرمت روز و شب عدالت گشت
از آنست معدلتت در جهانش استشهار
مدام شان تو شد خسروی باستحقاق
مدام کار تو شد داوری به استقرار
از مکرمت روز و شب شان تو شد خسروی
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
کجا چو کلک و کف و تیغ تو بود ابری
که هر یکی بگهر پاشیند رشک بحار
یقین که از همه کس مهتری بر تبت و شان
شدی ز نیکدلی خوشتر از صغار و کبار
کلک و کف و تیغ تو ای از همه کس مهتر
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
رسید در کرم و لطف بذل تو جایی
که بحر مانده تهی چشم و چشمه بی ادخار
ز جود و بذل شما گنج لطف و بحردلید
ولیک دیده پرید از عنایت جبار
در کرم و لطف شما بحردلید
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
برآمد از ره قرب تو ذره یی بنظر
وزان کهست چو خورشید دیده بیدار
همیشه گرچه بسی چارهایم در طلبست
تو آفتابی و ما سایه ایم در ته غار
ما زره قرب تو بی چاره ایم
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
رساند خطبه نظمت بگوش جان سحری
نه آنچنان که کند عقل نسبت اشعار
نهفته است بسی نکته زیر هر سخنت
همین بود سخن بکر و زیور افکار
طرایف تو همه در شنیدن آمد در
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
مگس ندیده ز حلم و حیای تو رنجی
کمین نکرده ببد با کسی زهی اطوار
چه خلق خلق بود بهتر از تو ایخورشید
چنین که ذره ندیدی بچشم استحقار
همین بود هنر خلق اگر کند بشری
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
امید بسته بدست تو چشمه دریا نیز
که قلزمیست درو بحر بیکران بسیار
نمود جود ز بحر کف تواست که ریخت
تحرک و سکناتش چو قطره در بقطار
دست تو چشمه دریا حرکات
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
دهد دم قلمت آب خضر و جان مسیح
کند بیان چو یکی حرف بر دل طومار
ربوده از خط مشکین چو کوهکن قلمت
صدای او دل سنگین ز دست نقش و نگار
قلمت خضر و مسیح از خط مشکین
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
چو ماهیست برافکنده افعی تیغت
درون چشمه سیمیش ماهیان بشکار
هزار بوسه توان زد ز فرق تا قدمش
چه گر چو ماهی سیم است و چشمه همه مار
چیست فکنده افعیی پوست ز فرق تا قدم
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
اگرچه بسته در شادی دل درویش
بمهر عدل جوان قوتی چنان مگذار
نموده چون مه فرخ بفال چوگانت
که شاد باد هر آشفته حالش از دیدار
هست در شادی دل شه چون مه فرخ به فال
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۷ - دایره مرکب مدور
باینچنین ادب آید چگونه همچو تویی
تو با ادب بهی از دیگران باستمرار
و گر بودد گری حلمش این ادب عجبست
شدی چنانکه بود بهی از ادیب حلم مدار
بچنین ادب که تویی بود دگری عجب
[...]