گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

دشمنت را مباد جز دل بریان

هیچ دل سوز بهر دیده گریان

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

همچو خلق و مردمیت در جهان ندیده کسی

کاین نگفته تلخی و آن رد نکرده ملتمسی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

دوستان دست خداوندیش می نامید

نی نی اینقطره ده آن بحر فشانش دانید

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

بی زبان کشته ز خود بلبل دلسوخته رفته

مگر از صاحب سیف و قلم اشعار شنفته

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

نافه گر مشک دهد غنچه چرا مشکین بوست؟

شمع اگر شعله دهد لاله چه افروخته روست؟

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

بود کلک ترا خال و خط رنگین

که سوزد حسن خطت صد دل سنگین

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

تو خضر رهروانی در کمالات

تو شبلی و جنیدی در مقامات

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

ما بثنای تو نه شایسته ایم

چون تو خداوندی و ما بنده ایم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

عدویت چو شمع آمد ولیکن دم کشتن

که جانرا بصد زاری نیارد بدر بردن

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

چه فلک چه ملک قدمی نچمند

که دمی دعا سوی تو ندمند

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

زر، تو فشانی بر سر خاصان

یا شده ریزان برگ بهاران

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

وجود نه فلکت خاک ره بهر قدمی

ستاده خیل ملک بر درت باستحضار

در تو بوسه دهد کعبه گر صفا جوید

چنانکه بر قدمت چهره می نهد زوار

نه فلکت خاک قدم بوسه دهد

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

رکاب خنک فلک پیش رخش تست کران

که در هزیمت از او رفته شیر در پیکار

به پیش حمله او باد و آب سست تکند

اگر چه هست به تن همچو سنگ زیر سوار

پیش رخشت کش مبادا سست تک

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

نکرده ایم بجز مدحتت ستایش کس

روا نباشدم این شیوه هم مگر ناچار

کی بجز مدحت ستایش روا باشد مرا

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

زبان چه میکنم آخر اگر نه بیگه و گه

ثنای تو نکنم در سخن همی تکرار

چه کنم اگر به ثنای تو نکنم سخن

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

یقین که کار تو را شد ز علم شرع اساس

یقین که کام ترا شد ز حلم و صبر حصار

کار ترا شد ز علم کام ترا شد زحلم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

رفیق گشت ترا فضل و لطف یزدانی

نگاهدار تو باشد حراست جبار

ترا لطف یزدان نگهدار باشد

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۳

 

بطوع من نگشایم کمر ازین خدمت

بصدق مدح تو کارم بود نه از اعسار

من نگشایم کمر از مدح شاه

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۴ - دایره تدویر

 

وصال تا بشبش بر در تو کیست مگر

تنی که جز بسر سر تواند این رفتار

خسارت از چه خورم هرگز این سزاست ز عقل

چه خود هنر پی نشو و نماست در این کار

ولی نبود شکر در خور تو بازم ده

[...]

اهلی شیرازی
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۴۳