گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

ضرورت است مرا خود شنیدن این نوبت

که تازه دل شد از آن بوی مشک چین گلزار

لبالب است زجان آن دهان و مسکین من

که داغها برم از وی بجان حسرت خوار

بسست بویی از آن زلف مشکبویم زان

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

نهاده است خیالت چو پای بر جانم

شبی نخوابم از این سیل دیده بیدار

اگر غم تو که آرد چنین شبیخونها

بریزدم به شبی خون که گویدش زنهار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

مگردمی نه از بن سان گشاده زلف آری

که گردن دلش از غم یکی رهد زهزار

گزیر، نیست که پا بر سرم اجل بنهد

که چون رهایی ام از این کمند شد دشوار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

سمن چوورد رخت دیدجان نثارش کرد

صبا چو گرد ترا یافت کرد دل ایثار

یکی که وصف ترا ورد ساخت جان منست

که نقد حاصل خود گرد باخت در ره یار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

سرم فدای تو بسیار یار غیر مشو

مسوزجان گران بار من دگر زین بار

ترا زآتش غم گرچه سوخت بس عاشق

ولی باینهمه خواری یکی نگشت غبار

طراوت گل رویت که برفروخت چمن

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

غباری از توسمن بوی مشک اگر نه بریزد

نه مشک خاک سیاهی است بر سر تاتار

رخت که شمع صفت ریخت آبروی بتان

بسوخت بیخودم از تاب خویش چون گلنار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

از این برآمده کاخ است خاک بر سر من

کزو امید ندارم مراد وصل و کنار

یکی که جان مرا سوخت بیتو حاصل عمر

میان ما و تو تا کی شدست حایل دار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

شمار غم ز تو گر جا بجا کنیم رقم

غم ترا بنویسیم تا به حشر شمار

کی است سینه به ناخن مرا نه صد پاره

که شرح تیغ تو سازم بلوح سینه نگار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

هلاک نرگس خویشم اگر کنی ایسرو

کلاه بخت بچرخ افکنم چو گل صدبار

سعادتم بارادت چو خاک پای تو ساخت

زهی مزید محبت زهی سعادت یار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

دل من از تو اگر زنده شد نباشد دور

چو من ز شکل تو دل زنده شد بت فرخار

ولی به ملکت جان زد علم سپاه غمت

که تا برآردم از جان و عقل و هوش دمار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

خمد ز سستی تب پشت بیتو بس تن را

که ستیست بسی از تبت به بس تن زار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

وصالی ار چه کمم داده است بخت ولیک

چه من بیاد تو دایم خوشم وصال انگار

اگر دوا نکنی درد ما ز دردی دن

تو چون خوشی مه من باد جان من بیمار

همه مراد من ای مست ناز چون نظریست

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

بجز تو نیست دلارام من که در عالم

من از برای تو رسوای دهرم ای دلدار

ورای عشق محالم نمود کرداری

وگر رود دل و دینم نگردم از کردار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

دلم به شیب ذقن غبغب تو چون بیند

که هست چین جبین تو بیش از آن بسیار

همیشه چون بریم دین بچین زلف ای بت

غبار غم چه نمایم بتا ببین زنار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

شکار لا غرم اصلا نبینیم قیمت

که نامدست به پیش تو عالمش مقدار

هزار یوسف کنعان برت چو چیزی نیست

که میخرد به پشیزی مرا درین بازار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

خیال روی تو تا بسته اند بر چه نسق

که جان نیافته شمعی نظیر آن رخسار

اگرچه وجه تو در خورد ز دست چرخ رقم

کشیده نیک برو بیقلم خطت زنگار

تویی که هر که بزیب و جمال جز تو بود

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

چهارشنبه ایا جلیس موافق و زید باد بهار

چو غنچه کاسه می گیر و روی در چمن آر

قیامتست دگر طرف باغ و کشت چمن

کسی که خیمه بصحرا نزد کسش مشمار

بیار باده که بر ذهن هر چه پنهانست

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

از آن گذر گه باغست همچو خلد اکنون

که باد روح فزایست همچو جان به گذار

لوای گل که مخلد بود اگر نه بود

که جان برد ز جفای وی و ستیزه خار

وزید بوی بهشت و قصور ماست ز هوش

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

خبر چو یافته زلف شب از بنفشه دگر

چنین بروی شبست از چه جعد تیره شعار

طریق دلبریش بین که ساختست ز مشک

بنفشه دامی و انداختست مشک تتار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۲

 

بنور گل چو دل روشنان بود گلشن

چو گلشنش دل شوریده روشنست انار

اهلی شیرازی
 
 
۱
۲۶۷
۲۶۸
۲۶۹
۲۷۰
۲۷۱
۳۷۶