ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۶ - داستان کودک دوساله
بیا ای راحت جانم که تا جان بر تو افشانم
زمانی با تو بنشینم ز دل این جوش بنشانم
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۶ - داستان کودک دوساله
باده خواه و بوسه ده، سستی مکن
روزگار از کیسه ما می رود
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۶ - داستان کودک دوساله
من که باشم که تمنای وصال تو کنم؟
یاکیم تا که حدیث لب و خال تو کنم
کس به درگاه خیال تو نمی یابد راه
من چه بیهوده تمنای وصال تو کنم
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا
نیکویی کن چون که ترا دسترس است
کاین عالم یادگار بسیار کس است
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا
گیرم ار مویها زبان گردند
هر زبان صد هزار جان گردند
تا بدان شکر حق فزون گویند
شکر توفیق شکر چون گویند؟
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا
نراد آسمان را پیشی دهی سه ضربه
زرین روی از تو ماندم منصوبه هزاران
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا
نیکخواهان دهند پند ولیک
نیکبختان بوند پند پذیر
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا
نیک آوردی که زودم اگه کردی
ور مه زر و زور و روزگارم شده بود
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۸ - داستان پیر نابینا
مانا که حریف خویش نشناخته ای
در ششدره می باش که بد باخته ای
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک
جمالش بر سر خوبی کلاهست
بنامیزد نه رویست آن که ماهست
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک
تنها ز همه جهان من و تنها تو
یا من به میان رسول بایم یا تو
خورشید نخواهم که برآید تا تو
تنها روی و سایه نیاید با تو
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک
سلکت و لو ما بین انیاب ارقم
و خضت و لو ما بین فکی غضنفر
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک
کفی چو کف موسی، دستی چو دم عیسی
در علم دمی شافی، در کار کفی کافی
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک
از عهده عهد اگر برون آید مرد
از هر چه گمان بری فزون آید مرد
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک
ای درون پرور برون آرای
وی خرد بخش بیخرد بخشای
کفر و دین هر دو در رهت پویان
وحده لاشریک له گویان
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک
احسنت و زهی، چشم بدان دور از تو
لیس من الله بمستنکر
ان یجمع العالم فی واحد
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک
باران دو صد ساله فرو ننشاند
این گرد بلا را که تو انگیخته ای