گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۹۹

 

هر نَعت که از قبیل خیرست و کمال

باشد ز نُعوت ذات پاک متعال

هر وصف که در حساب شرّست و وبال

دارد به قصور قابلیات مآل

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰۰

 

ای چارده ساله مه که در حسن و جمال

همچون مه چارده رسیدی به کمال

یا رب نرسد به حسنت آسیب زوال

در چارده سالگی بمانی صد سال

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰۱

 

می‌رست زدشت خاوران لالهٔ آل

چون دانهٔ اشک عاشقان در مه و سال

بنمود چو روی دوست از پرده جمال

چون صورت حال من شدش صورت حال

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰۲

 

یا رب به علی بن ابی طالب و آل

آن شیر خدا و بر جهان جل جلال

کاندر سه مکان رسی به فریاد همه

اندر دم نزع و قبر و هنگام سؤال

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰۳

 

گر با غم عشق سازگار آید دل

بر مرکب آرزو سوار آید دل

گر دل نبود کجا وطن سازد عشق؟

ور عشق نباشد به چه کار آید دل؟

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰۴

 

هر جا که وجود کرده سیرست ای دل

می‌دان به یقین که محض خیرست ای دل

هر شر ز عدم بود، عدم غیر وجود

پس شر همه مقتضای غیرست ای دل

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰۵

 

چندت گفتم که دیده بردوز ای دل

در راه بلا فتنه میندوز ای دل

اکنون که شدی عاشق و بدروز ای دل

تن درده و جان کن و جگر سوز ای دل

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰۶

 

در عشق چه به ز بردباری ای دل

گویم به تو یک سخن ز یاری ای دل

هر چند رسد ز یار خواری ای دل

زنهار به روی او نیاری ای دل

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰۷

 

با خود در وصل تو گشودن مشکل

دل را به فراق آزمودن مشکل

مشکل حالی و طرفه مشکل حالی

بودن مشکل با تو، نبودن مشکل

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰۸

 

با اهل زمانه آشنایی مشکل

با چرخ کهن ستیزه رایی مشکل

از جان و جهان قطع نمودن آسان

در هم زدن دل به جدایی مشکل

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۰۹

 

بر لوح عدم لوایح نور قدم

لایح گردید و نه درین سر محرم

حق را مشمر جدا ز عالم زیراک

عالم در حق حقست و حق در عالم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۰

 

گر پاره کنی مرا ز سر تا به قدم

موجود شوم ز عشق تو من ز عدم

جانی دارم ز عشق تو کرده رقم

خواهیش به شادی کش و خواهیش به غم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۱

 

من دانگی و نیم داشتم حبهٔ کم

دو کوزه نبید خریده‌ام پارهٔ کم

بر بربط ما نه زیر مانده‌ست و نه بم

تا کی گویی قلندری و غم و غم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۲

 

از گردش افلاک و نفاق انجم

سر رشتهٔ کار خویشتن کردم گم

از پای فتاده‌ام مرا دست بگیر

ای قبلهٔ هفتم ای امام هشتم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۳

 

هم در ره معرفت بسی تاخته‌ام

هم در صف عالمان سر انداخته‌ام

چون پرده ز پیش خویش برداشته‌ام

بشناخته‌ام که هیچ نشناخته‌ام

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۴

 

حک کردنی است آنچه بنگاشته‌ام

افگندنی است آنچه برداشته‌ام

باطل بوده‌ست آنچه پنداشته‌ام

حاصل که به هرزه عمر بگذاشته‌ام

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۵

 

بستم دَم مار و دُم عقرب بستم

نیش و دمشان به یکدگر پیوستم

شجن قرنین قرنین خواندم

بر نوح نبی سلام دادم رستم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۶

 

گر من گنه جمله جهان کرده‌ستم

عفو تو امیدست که گیرد دستم

گفتی که به روز عجز دستت گیرم

عاجزتر ازین مخواه کاکنون هستم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۷

 

تب را شبخون زدم در آتش کشتم

یک چند به تعویذ کتابش کشتم

بازش یک بار در عرق کردم غرق

چون لشکر فرعون در آبش کشتم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۱۸

 

دیریست که تیر فقر را آماجم

بر طارم افلاک فلاکت تاجم

یک شمه ز مفلسی خود برگویم

چندانکه خدا غنیست من محتاجم

ابوسعید ابوالخیر
 
 
۱
۱۱۶
۱۱۷
۱۱۸
۱۱۹
۱۲۰
۶۵۳۱