گنجور

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۲ - اردو کشی داریوش به هندوستان

 

زدل او چنان نعره ای بر کشید

کز آن زهره هندوان بردرید

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۲ - اردو کشی داریوش به هندوستان

 

سپهبد شهنشاه را از دور دید

ز اسب اندر آمد بسویش دوید

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار

 

خشایار چون این سخن ها شنید

تو گفتی که هوش از سرش برپرید

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار

 

در آن قصر خوابید خور آفرید

همان پرنیان روی صورت کشید

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار

 

یکی خنجری از کمر برکشید

همی خواست تا پهلوی خود بردرید

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار

 

چو آمد ببالینش او را بدید

سیه گشته آن روی چون مه سفید

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار

 

چو شه زاده بشنید و آنرا بدید

بفرمود این را بزندان برید

افسرالملوک عاملی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - مس و چینی

 

صحبت چینی چو بدینجا رسید

ظرف مس آواز ز دل برکشید

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - نتیجهٔ ظلم

 

مر اجلش بر لب دریا کشید

عکس خود از آب مصفا بدید

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۳۴۱
۳۴۲
۳۴۳
۳۴۴
۳۴۵
۳۴۶
sunny dark_mode