گنجور

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۲ - شاه سنجان خوافی

 

مردان خدا میل به هستی نکنند

خودبینی و خویشتن پرستی نکنند

آنجا که مجردان حق می‌نوشند

خم خانه تهی کنند ومستی نکنند

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۳ - شرف مُنیَری قُدِّسَ سِرُّه

 

گر سلسلهٔ زلفت در دور چنان پیچد

در پیچِ نماز خود دوزخ به دعا خواهم

روی سیه و موی سفید آوردم

چشمی گریان، قدی چو بید آوردم

چون خود گفتی که ناامیدی کفر است

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۴ - شمس سیستانی علیه الرّحمة

 

شاها باید کز تو دلی کم شکند

لطف تو هزار لشکر غم شکند

اندیشه به کاردار و کاندر سحری

یک آه هزار ملک درهم شکند

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۴ - شمس سیستانی علیه الرّحمة

 

این قطرهٔ خون سیه قلب لقب

گفتا که منم محرم اسرار طلب

غم گفت که در خون کشمش اول بار

تا هر قلبی به لاف بگشاید لب

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۵ - شمس الدین کرمانی علیه الرّحمة

 

از واعظ شهر کی مرا عار شود

با کفر من اسلام کجا یار شود

گر حبل متین به گردنم درفکنند

بیم است ز کفر من که زنّار شود

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۵ - شمس الدین کرمانی علیه الرّحمة

 

هر نقش که بر تختهٔ هستی پیداست

آن صورت آن کس است کان نقش آراست

دریای کهن چو برزند موجی نو

موجش خوانند و در حقیقت دریاست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۵ - شمس الدین کرمانی علیه الرّحمة

 

می خورده ز خانقاه می‌باید رفت

بی توشه و برگ راه می‌باید رفت

آلودهٔ صد گناه می‌باید مرد

شرمنده و روسیاه می‌باید رفت

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۵ - شمس الدین کرمانی علیه الرّحمة

 

در میکدهٔ عشق شرابی دگر است

در شرع محبت احتسابی دگر است

مستان تو فارغند از روز حساب

زین طایفه در حشر حسابی دگر است

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۵ - شمس الدین کرمانی علیه الرّحمة

 

ای جانِ جانِ جان‌ها جان را به لطف جان ده

آنی که آن آنی دل را به رحمت آن ده

درد کمم فزون کن جانم ز عشق خون کن

هجرم ز دل برون کن در وصل خود امان ده

تو مالک جهانی مولای انس و جانی

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۶ - شاه بد خشانی قُدِّسَ سِرُّه

 

ای بی خبر از یک نگه رحمت ما

تا چند همی خصومت و زحمت ما

چندی دیدی نتیجهٔ صحبت غیر

یک بار ببین نتیجهٔ صحبت ما

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۶ - شاه بد خشانی قُدِّسَ سِرُّه

 

از بستگی خویش اگر واگردی

بر وارسی خویش مهیا گردی

واگرد به گرد خویش مانند حباب

تا واگردی ز خویش و دریا گردی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۶ - شاه بد خشانی قُدِّسَ سِرُّه

 

شک نیست که اسم با مسما ماییم

مفهوم تمام زشت و زیبا ماییم

گر گفت کسی به ما بدی رنجه نه‌ایم

چون ما صدق تمام اشیا ماییم

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۶ - شاه بد خشانی قُدِّسَ سِرُّه

 

تا می نکنی ز معرفت شیرین کام

حاصل نشود کام تو از نقل کلام

حلوا حلوا اگر بگویی صد سال

از گفتن حلوا نشود شیرین کام

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۶ - شاه بد خشانی قُدِّسَ سِرُّه

 

آن را که به ماست بر سر ایمان جنگ

او مؤمن و ز ایمان من او را صد ننگ

مؤمن نشود تا نشمارد یکسان

با بانگ نماز بانگ ناقوس فرنگ

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۶ - شاه بد خشانی قُدِّسَ سِرُّه

 

دریا چو رود خس نرود پس چه کند

پس با دریای بی کران خس چه کند

عرفان سرّیست بایدش پوشیدن

می‌پوشم لیک مشک را کس چه کند

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۶ - شاه بد خشانی قُدِّسَ سِرُّه

 

آخر یابد هرکه ز صدقش جوید

تخمی که بجا فتاد آخر روید

گویند که هر که یافت حرفی نزند

نی نی غلط است هرکه یابد گوید

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۶ - شاه بد خشانی قُدِّسَ سِرُّه

 

مایی و منی ما چو از کار افتاد

این هستی ما به گوشه‌ای خوار افتاد

ما را چو زخود ساخت ز ما هیچ نماند

مانند سگی که در نمک زار افتاد

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۶ - شاه بد خشانی قُدِّسَ سِرُّه

 

در مدرسه آنچه صحبت یاران است

در صومعه آنچه بر گرفتاران است

زان گاه که مهر تو گزیدم دیدم

کاین‌ها همه کارهای بیکاران است

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۷ - شکیب شیرازی رحمة اللّه علیه

 

دو عالم را جزای قاتل من ده خدای من

که بس باشد همین ذوق شهادت خون بهای من

چو نفی نفی اثبات است از کشتن نمی‌ترسم

بقای من چوشمع کشته باشد در فنای من

گذشتن از شراب دهر نبود پیش من مشکل

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۸ - صفی سبزواری

 

ای مانده ز بحر علم بر ساحل عین

در بحر فراغت است و بر ساحل شین

بر دار صفی نظر ز موج کونین

آگاه ز بحر باش بین النفسین

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۲۹
۱۱۷
sunny dark_mode