گنجور

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۵ - سحابی استرابادی قُدِّسَ سِرُّه

 

گم گردم اگر تو جستجویم نکنی

آیینه صفت روی به رویم نکنی

در حق خود از لطف تو گفتم بسیار

یارب یارب دروغگویم نکنی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۵ - سحابی استرابادی قُدِّسَ سِرُّه

 

بشتاب که آزاده نهادی باشی

مپسند که بندهٔ مرادی باشی

گر راه بدو بری همه جان گردی

ور درمانی به خود جمادی باشی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۵ - سحابی استرابادی قُدِّسَ سِرُّه

 

آنم که ندارم به دو عالم کامی

نایافته جز به یک وجود آرامی

گر خلق جهان جمله چو من بودندی

لازم نشدی رسولی و پیغامی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۶ - سرمد کاشی قُدِّسَ سِرُّه

 

خوش بالایی کرده چنین پست مرا

چشمی به دو جام برده از دست مرا

او در بغل من است و من در طلبش

دزد عجبی برهنه کرده است مرا

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۶ - سرمد کاشی قُدِّسَ سِرُّه

 

همچو دورافتاده‌ای کآخر رسد بر یار خود

دست تا در گردن من کرد تیغش خون گریست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۶ - سرمد کاشی قُدِّسَ سِرُّه

 

سرمد جسمی است جانش در دست کسی

تیری است ولی کمانش در دست کسی

می‌خواست که مرغ گشته بر بام جهد

گاوی شد و ریسمانش در دست کسی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۶ - سرمد کاشی قُدِّسَ سِرُّه

 

سرمد چه طلسم را که دروا کردم

در شام دریچهٔ سحر واکردم

هرچند که خواب را ز سر واکردم

دیدم همه خواب تا نظر واکردم

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۶ - سرمد کاشی قُدِّسَ سِرُّه

 

سرمد اگرش وفاست خود می‌آید

ور آمدنش رواست خود می‌آید

بیهوده چرا در طلبش می‌گردی

بنشین که اگر خداست خود می‌آید

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۶ - سرمد کاشی قُدِّسَ سِرُّه

 

آنکس که ترا تاج جهانبانی داد

ما را همه اسباب پریشانی داد

پوشید لباس هر که را عیبی دید

بی عیبان را لباسِ عریانی داد

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۶ - سرمد کاشی قُدِّسَ سِرُّه

 

سرمد غمِ عشق بوالهوس را ندهند

سوزِ دلِ پروانه مگس را ندهند

عمری باید که یار آید به کنار

این دولتِ سرمد همه کس را ندهند

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۶ - سرمد کاشی قُدِّسَ سِرُّه

 

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

لاغر صفتان زشت خو را نکشند

گر عاشق صادقی زکشتن مگریز

مردار بود هر آنکه او را نکشند

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۶ - سرمد کاشی قُدِّسَ سِرُّه

 

سرمد که ز جام عشق مستش کردند

خواندند سرافرازش و پستش کردند

می‌خواست خداپرستی و هشیاری

مستش کردند و بت پرستش کردند

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۶ - سرمد کاشی قُدِّسَ سِرُّه

 

آن ذات برون ز گنبد ازرق نیست

ذاتی است مقید که بجز مطلق نیست

حق باطل نیز هست و باطل حق نیست

آن ذات بجز مصدر هر مشتق نیست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۷ - سعدی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ روحه

 

کس را به خیر طاعت خوداعتماد نیست

آن بی بصر بود که کند تکیه بر عصا

در کوه و دشت هر سَبُعی صوفی ای بُدی

وز هیچ سودمند بدی صوف بی صفا

چون شادمانی و غم دنیا مقیم نیست

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۷ - سعدی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ روحه

 

به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست

نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل

آنچه در سِرّ سویدای بنی آدم ازوست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۷ - سعدی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ روحه

 

از جان برون نیامده جانانت آرزوست

زنار نابریده و ایمانت آرزوست

فرعون وار لاف اناالحق همی زنی

آنگاه قرب موسیِ عمرانت آرزوست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۷ - سعدی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ روحه

 

ای که انکار کنی عالم درویشان را

توچه دانی که چه سودا به سر است ایشان را

طلب منصب دنیا نکند صاحب عقل

عاقل آنست که اندیشه کند پایان را

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۱۱۷