عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه
چو در هم بافت آن دو موی چون شست
ز زفتی در نمیآمد بدو دست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه
چو گلرخ آن بدید از جای برجست
رگ شریان او بگرفت بر دست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه
کُله بر ماه مشکین طوق بشکست
قبا در سر و سیم اندام پیوست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه
کنیزک چون سخن بشنود برجست
بر گل رفت چون بادی و بنشست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه
بیا تا خوش بهم باشیم پیوست
بزیر گل گهی خفته گهی مست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل
بدل گفتا چنین زیبا که او هست
دل دختر ز زیبایی فرو بست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو
عفی اللّه مردم چشمم که پیوست
میان خار مژگان بیتو بنشست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو
تو درّی یا پری ای حور سرمست
که میجوید ترا در آب پیوست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو
عفی اللّه مردم چشمم که پیوست
همه بر روی من دارد زخون دست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو
عفی اللّه مردم چشمم که پیوست
بزیر پرده بی روی تو بنشست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو
عفی اللّه مردم چشمم که پیوست
میان کفّهٔ خون بیتو بنشست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو
ازان در جامهٔ ماتم میان بست
که بی رویت برو عالم سیاهست
عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو
عفی اللّه مردم چشمم که پیوست
چو نیلوفر میان آب بنشست
عطار » خسرونامه » بخش ۶۰ - در صفت موی
ز دستم تا برفت آن موی چون شست
چو موی مژّه برهم میزنم دست
عطار » خسرونامه » بخش ۶۰ - در صفت موی
چو موی افتادهام بر روی پیوست
که می ندهد مرا مویی ز تو دست
عطار » خسرونامه » بخش ۶۰ - در صفت موی
چو مویم بی رخت افتاده در شست
بمانده همچو مویی درهم و پست