گنجور

 
۱
۲
۳
۴
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۱

 

چون روی تو در همه جهان روی کراست

بی روی تو یک مو سرِ جان روی کراست

خورشید ز خجلتِ رخت پشت بداد

میگشت به پهلو که چُنان روی کراست

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۲

 

بی موی تونیست موی کس موئی راست

بی روی تو روی دگران روی و ریاست

بی موی تو ای موی میان موی که دید

بی روی تو در روی زمین روی کراست

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۳

 

تا روی ز زیرِ پرده بنمودی تو

صد پرده دریدی و ببخشودی تو

امروز همه جهان ز تو پُر شور است

زین پیش که داند که کجا بودی تو

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۴

 

در کوی تو آفتاب منزل بگرفت

وز روی تو یک ذرّهٔ کامل بگرفت

از پرتوِ روی تست گیتی روشن

از بدعتِ خورشیدمرا دل بگرفت

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۵

 

ای واقعهٔ عشقِ تو کاری مشکل

خورشیدِ رُخَت فتنهٔ جان، غارتِ دل

هرکاو نَفَسی بدید خورشیدِ رُخَت

دیوانه بوَد اگر بماند عاقل

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۶

 

عشقت به هزار پادشاهی ارزد

وصلِ تو ز ماه تا به ماهی ارزد

آن را که رخی بود بدین زیبائی

انصاف بده که هرچه خواهی ارزد

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۷

 

ای زلفِ تو صد دامِ ستم افکنده

جانِ همه عاشقان به غم افکنده

هرجا که درین پرده وجودی مییافت

یک پرتو رویت به عدم افکنده

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۸

 

جانا غم عشقت دل و دینم نگذاشت

یک ذرّه گمانم و یقینم نگذاشت

گفتم که ز دستِ تو کنم بر سرْ خاک

خود عشقِ رخت فرا زمینم نگذاشت

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۹

 

زلف و رخِ تو که قصدِ جان دارندم

در هر نفسی کار به جان آرندم

از سایهٔ زلفِ تو رخت چون بینم

کز سایه به آفتاب نگذارندم

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۱۰

 

ای روی چو آفتابِ تو پشت سیاه

بی پشتی تو مه ننهد روی به راه

از روی توآفتاب را پشت شکست

وز روی تو پشتِ دست میخاید ماه

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۱۱

 

ای پیش تو سرو و ماه پیوسته رهی

با قد چو سرو و با رخ همچو مهی

مه چهره و سرو قد بسی هست ولیک

تابندهتر است ماه بر سروِ سهی

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۱۲

 

چون ماه، به قطع، آب روی تو نداشت

یک ذرّه ز آفتاب روی تو نداشت

خورشید که جملهٔ جهان روشن از اوست

شد زرد از آنکه تابِ روی تو نداشت

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۱۳

 

گر پرده ز روی دلستان برگیری

هر پرده که هست در جهان برگیری

چون زندگی از عشق تو داریم همه

وقت است که این بدعت جان برگیری

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۱۴

 

ای گم شده درحسنِ تو هر دیدهوری

گوئی که ز حسنِ خود نداری خبری

خلقی به نظارهٔ تو میبینم مست

تو از چه نظاره میکنی در دگری

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۱۵

 

تا دیده بر آن عارضِ گلگون افتاد

چشمم ز سرشک چشمهٔ خون افتاد

هر راز که در پردهٔ دل پنهان بود

باخونِ جگر ز دیده بیرون افتاد

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۱۶

 

گر در همه عمر آرزوئیم بوَد

از وصلِ تو قدرِ سرِ موئیم بوَد

بی روی تو بر روی ازان میگریم

تا پیشِ تو بو که آب روئیم بوَد

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۱۷

 

ای تُرک! دلم غاشیه بر دوش تو شد

جانم ز جهان واله و مدهوش تو شد

بر سیمِ بناگوش تو چون جملهٔ خلق،

در مینگرند، حلقه در گوش تو شد

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۱۸

 

تا حلقهٔ آن زلف مشوّش دیدم

دل را به میانه در کشاکش دیدم

تا روی چوآتش تودیدم از دور

دور از رویت به چشم آتش دیدم

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۱۹

 

در جنب رخت چو ماه میننماید

میگردد و میکاهد و میافزاید

از غیرت روی همچو خورشید تو ماه

دیرست که ماهتاب میپیماید

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۲۰

 

بی عشق تو زیستن دریغم آید

جز از تو گریستن دریغم آید

چون نیست ز نازکی ترا تاب نظر

در تو نگریستن دریغم آید

۲ بیت
عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
 
تعداد کل نتایج: ۷۶