گنجور

عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۱

 

ماییم که نیست غیر ما، اینْت کمال!

مشغول جمال خویشتن، اینْت جمال!

میپنداری ما به تو اندر نگریم

خود کی بینیم غیر خود، اینْت محال!

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۲

 

چون ما به وجود خود هویدا باشیم

چون ما به وجود خود هویدا باشیم

تو هیچ نهیی ولیک میپنداری

تو هیچ نهیی ولیک میپنداری

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۳

 

ما را باشی بهْ که هوا را باشی

وین خلقِ ضعیفِ مبتلا را باشی

از بیخبری تو خویش رایی جمله

ما جمله ترا اگر تو ما را باشی

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۴

 

عمرت که میان جان و تن گرداند

یا قطرهٔ تو دُرِّ عدن گرداند

پیوسته تو میگریزی و حضرتِ ما

خواهد که تو را چو خویشتن گرداند

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۵

 

با خویش همیشه عشقِ خود میبازیم

وز خویشتن و جمالِ خود مینازیم

از خویش چو هیچ کس دگر نیست پدید

یک لحظه به هیچ کس نمیپردازیم

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۶

 

از عالمِ بیچون به سکون باید شد

خود را سوی خویش رهنمون باید شد

یک ذرّه اگر باشد و ما آن دانیم

یک لحظه ز خود بدان برون باید شد

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۷

 

ماییم که جز درگهِ ما درگه نیست

گرچه همه ماییم کسی آگه نیست

از خود تو به صد هزار فرسنگی دور

وز هستی ما، تا به تو، مویی ره نیست

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۸

 

ای آن که بلی گوی الست از مایی

در هر دو جهان بلند و پست از مایی

بندیش که ما ترا چو ماییم همه

به زانکه تو خویش را، چو هست از مایی

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۹

 

آن چیز کزو عالم و آدم بینم

در هجده هزار عالم آن کم بینم

میپنداری که تو تویی نی تو تویی

برخیز ز راه تات محرم بینم

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۱۰

 

ماییم که با ما نبود هیچ روا

چون هیچ نباشد نبود هیچ سزا

تو هیچ مباش تا نباشد هیچت

چون هیچ نباشی نبود هیچ ترا

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۱۱

 

با اینهمه اختلاف و تمییز که هست

ماییم همه جز همه آن نیز که هست

اسرارِ وجود ماست هرچیز که بود

اطوارِ شهود ماست هرچیز که هست

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۱۲

 

بس سرکش را کز سر مویی کُشتم

و آلوده نشد به خونِ کس انگشتم

وین کار عجب نگر که با جملهٔ خلق

رویارویم نشسته پُشتاپُشتم

۲ بیت
عطار
 

عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۱۳

 

گر هست دلی، ز عشق، دیوانه به است

چه عشق کدام عشق افسانه به است

روزی دو ز خانه رخت بردیم برون

با خانه شدیم زانکه هم خانه به است

۲ بیت
عطار