×
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸۲
مزن تیر بر سینه ام ناتوانی
که دارم ولی ناتوان از جدائی
مشو غایب از دیده یکدم خدا را
که خواهد زتن رفت جان از جدائی
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸۳
ریزند خون من آخر خوبان بعربده جوئی
نی نیست جای شکایت کاین است رسم نکوئی
ای داده دل بجدائی تا کی قرین جفائی
سوی صفا نگرانی راه وفا نپوئی
خواهم که بخت مساعد یاری کند بدو چیزم
[...]
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸۴
پی تیر نگاهی چند گیرم دامنت زخمی
که آفتهاست در تأخیر و جان بر مرگ مستعجل
خدا را ای خدنگ غمزه تعجیلی که میترسم
کند صید دگر صیاد را از صید من غافل
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸۵
چه مژده بود که باد سحرگهی آورد
هوای شور و طرب بر دلم رهی آورد
دل از سموم حوادث کنون شود ایمن
که رو به سایهٔ آن قامت سهی آورد
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸۶
هر زمانم که رسد جان به لب از تنگی دل
چون کنم باد دهانت همه از یاد رود
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸۷
خراب بادهام وز چشم ساقی چشم آن دارم
که از دوری سبکروحم به یک رطل گران دارد