حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳ - تاریخ تولّد میر ضیاء الدّین
مولود عزیز، قرّهٔ العین کمال
افزود کمال، ماه فروردین را
از سال ولادتش، دهد نام، خبر
بشماری اگر، میرضیاء الدّین را
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴ - ماده تاریخ
احرام روضه شیخ، بستیم و شد میّسر
گردید دیده روشن، از نور باهرِ شیخ
سالی که این سعادت، ما را میّسر آمد
تاریخ این زیارت گردید، زایر شیخ
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۱۱ - قطعه در شکایت
خون در دلم ازکاوش ایام نمانده ست
این آبله را نیشتر خار مکیده ست
من حمزه نیم در صف این عرصهٔ خونخوار
امّا جگرم هند جگرخوار مکیده ست
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - در وصف خامهٔ خود
خامهٔ مشکین من، تا شده معنی طراز
کرده جهان سخن، تنگ به دانشوران
سر نتواند فراخت، حاسد برگشته بخت
خامه مرا در بنان، تیر بود درکمان
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳۱ - اندرز
عاقلی، رنجه شد از طعن عدو
قلت هذا عجبٌ کیف یسوغ
راست گر گفته چه رنجی از راست؟
گر دروغ است، چه رنجش ز دروغ
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳۲ - در حکمت
نمود این سوال از فلاطون یکی
ز دشمن چه سان کینه باید کشید؟
جوابش چنین داد، روشن روان
به فضلی که گردد تو را بر مزید
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۳۵ - فقیر جاهل
در غمکدهٔ جهان ندیدم
محروم تر از فقیر جاهل
از فقر، ندیده کام دنیا
هم آخرتش ز جهل، باطل
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۱ - و نیز در مطایبه
ای فلانی، شگفت نیست مرا
از عجبهای هند و بنگاله
عجب آید از این که زاییده ست
ماچه خر مادر تو، گوساله
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۴۵ - قطعه
ای مژه و غمزه ات، صفدر صاحب قران
خود شکافد به تیغ، درع دَرَد با سنان
منّت سرو قدت، فصل بهار خطت
بار نهد بر زمین، ناز کند بر زمان
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۵۰ - قطعه
در همه عمر، بر صحیفهٔ دهر
هر چه این کلک مشکبار نوشت
اول آن را به لوح خاطر من
قلم فیض کردگار نوشت
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۵۲ - تاریخ بنای مسجدی که در بنارس متصل به مقبرهٔ حزین است
جبهه بر خاک نه درین مسجد
کز برای عبادت است اینجا
بهر تاریخ این بنا، هاتف
گفت: درگاه حاجت است اینجا
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۵۳ - در تاریخ فوت پدر دانشمند خود گفته است
علامهٔ دهر، والد والا شان
چون کرد سفر به جنّت جاویدان
در واقعهٔ رحلت او، کلک حزین
تاریخ نوشت جای او باغ جنان
حزین لاهیجی » قطعات » شمارهٔ ۵۴ - در تاریخ فوت عالمی عبدالله نام۳
نور دل و دیده، مجلس آرای زمان
ملا عبدالله فاضل عالیشان
در ماه مبارک، سفری شد ز جهان
تاریخ وفات اوست ماه رمضان
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱
شد صید خم زلف رسایی دل ما
افتاد به دام اژدهایی دل ما
از بوی کباب می توان دانستن
کز عشق در آتش است جایی دل ما
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲
ای چشم و چراغ دل غم دیدهٔ ما
در راه تو خاک شد دل و دیدهٔ ما
هجران تو بود، گفتمت تا دانی
تاراجگر بساط برچیدهٔ ما
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۳
لعلت به فسون نبرد از دل تب و تاب
گر شکّر لطف داد و گر زهر عتاب
القصه که در عشق جگرسوز چو شمع
از آه در آتشیم و از اشک در آب
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۴
کردی دلم از حسن گلوسوز کباب
نه پرتو لطف دیده نه برق عتاب
خواهیم به عشق، نیم بسمل شده ماند
کز گرمی خون ماست، شمشیر تو آب
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۵
در دیدهٔ هر که شق کند پردهٔ خواب
سرتاسر آفاق بود موج سراب
ساقی، قدحی در ده از آن بادهٔ ناب
سرّ دو جهان بشنو ازین مست خراب
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۶
ای مطرب عاشقان نوای تو کجاست؟
ای ساقی جان آب بقای توکجاست؟
گیرم دل ما از نظر افتادهٔ توست
گیرایی مژگان رسای تو کجاست؟
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۷
سرمایه دهر، خاک بیزی ست،که هست
در مزرع حسرت اشک ریزی ست، که هست
آگاهی و دریافت، گران است که نیست
ارزانِ زمانه بی تمیزی ست، که هست