گنجور

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

دوش با من لطفکی آغاز کرد آن دلبرک

کاب حیوان می‌چکانید از لب چون شکرک

گفت اگر بوس و کناری داری از من آرزو

در میان نه تا به جای آرد به جان این چاکرک

گفتمش زان عارض چون لاله‌ام یک بوسه بخش

[...]

۳ بیت
همام تبریزی
 

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳

 

عنبرین است به ذکر تو نفس‌ها که زنم

به حدیث دگر آلوده مبادا دهنم

نام و پیغام تو خوش می‌گذرد بر گوشم

شنوایی چه کنم گر نبود این سخنم

با تو پیوند دل و دیده و جان می‌بینم

[...]

۳ بیت
همام تبریزی
 

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰

 

ز بهر تو باید مرا زندگانی

که شیرین‌تری از زمان جوانی

جهان با حضور تو خوش می‌نماید

مباد از تو خالی که جان جهانی

زمان با وجود تو گوید زمین را

[...]

۳ بیت
همام تبریزی