گنجور

کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۱ - بلقیس

 

چون برافشاند آن پری‌رخ طره را

دل برآورد ز درون طره سر

کمال خجندی
 

کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۲ - خرم

 

گویم به تو نام آن شکرلب

شیرین‌تر ازین چه کار باشد؟

خرما بگزین و بفکن از وی

چیزی که میان خار باشد

کمال خجندی
 

کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۳ - قاسم

 

نام او نانوشته بر خواندم

چون نهادم سر قلم بر نام

کمال خجندی
 

کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۴ - سیدی

 

عیدی دیدم سر علم افتاد

فی‌الحال به جایش سر سنج بستم

کمال خجندی
 

کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۵ - مهدی

 

آنکه در حسن مه چهارده بود

دی شنیدم که بپیوست بسی

کمال خجندی
 

کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۶

 

با آنکه ترا سر مسلمانی نیست

یاد بود و کنون نیست همان محبوبی

کمال خجندی
 

کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۷ - عسل

 

عقل را میانه بربایی

بر سر سنبل ار نهی بندی

کمال خجندی
 

کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۸

 

این زمان در عزیز فی الحال

تا زمان دگر چه باشد حال

حرف اول ز هر دو گیر و دو پنج

ربع دیگر دهش ز روی مثال

تا شود نام آن مهی که ندید

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۹

 

با من آن ترک کمان‌ابرو گفت

پیش چشمش به زبان ترکی

که ترا کشته‌ام آن زنده ببین

در میان دو کمان ترکی

کمال خجندی