گنجور

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۱ - مس قلب در خور اکسیر

 

دل به تدبیر بر آن زلف چو زنجیر افتاد

وای بر حالت دزدی که به شبگیر افتاد

دانه خال لب و دام سر زلف تو دید

شد پشیمان که در این دام چرا دیر افتاد

گاه و بیگاه ز بس آه کشیدم ز غمت

[...]

۵ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۴ - بلای هجر

 

بلای هجر تو تنها همان برای من است

چه جرم رفت که یک عمر این جزای من است

من این که قیمتِ وصل تو را ندانستم

فراق آنچه به من می‌کند سزای من است

برای خاطر بیگانگان نپرسد کاین

[...]

۵ بیت
عارف قزوینی
 
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود