گنجور

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۱۳ - گریه را به مستی ...

 

گریه را به مستی بهانه کردم

شکوه‌ها ز دست زمانه کردم

آستین چو از چشم برگرفتم

جوی خون به دامان روانه کردم

از چه روی، چون ارغنون ننالم

[...]

۲۱ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۱۷

 

بماندیم ما، مستقل شد ارمنستان

(ارمنستان ارمنستان شد ارمنستان)

زبردست شد، زیردست زیردستان

(دستان زیردستان زیردستان)

اگر ملک جم شد خراب، گو به ساقی

[...]

۲۱ بیت
عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » تصنیف‌ها » شمارهٔ ۳۴

 

بهار نو رسید

گل ار بستان دمید

ای گلعذار! نه وقت خواب است

ای رویت صبح عید

در این عید سعید

[...]

۲۱ بیت
عارف قزوینی