گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳۲ - و قال ایضاً یمدح الصّدر السّعید رکن الدیّین صاعد

 

صدرا ! ز خاکپای تو بیزار نیستم

کز خدمت تو یک دم بیکار نیستم

ز اندیشۀ مدیح تو شب نگذرد که من

تا روز همچو بخت تو بیدار نیستم

بادا زبان بریده، دماغم ز هیچ پر

[...]

۵۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۴۰ - وله ایضا یمدحه

 

در ارزوی روی تو ای نو بهار چشم

از حد گذشت بر سر راه انتظار چشم

هر شب نهم ز نوک مژه تابگاه صبح

در ارزوی گلبن روی تو خار چشم

از سایۀ رخ تو بخورشید قانعست

[...]

۵۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود