گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
۴۴
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۸ - شیرکشتن خسرو در بزم‌گاه

 

و زآن پس رسم شاهان شد که پیوست

بود در بزم‌گه‌شان تیغ در دست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۸ - شیرکشتن خسرو در بزم‌گاه

 

ملک بر تنگ شکر مُهر بشکست

که شکر در دهان باید نه در دست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۰ - افسانه‌سرایی ده دختر

 

سعادت برگشاد اقبال را دست

قَرانِ مشتری در زهره پیوست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۰ - افسانه‌سرایی ده دختر

 

عروس شب چو نقش افکند بر دست

به شهر‌آرایی انجم کله بر‌بست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

به سرپنجه مشو چون شیر سرمست

که ما را پنجه‌ٔ شیرافکنی هست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

دگر وجه آن که گر وجهی شد از دست

از آن روشن‌ترم وجهی دگر هست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

نبُرّد دزد هندو را کسی دست

که با دزدی جوان‌مردیش هم هست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

چو ما را قند و شکر در دهان هست

به خوزستان چه باید در زدن دست؟

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

چو می‌بینم کنون زلفت مرا بست

تو در دست آمدی من رفتم از دست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

تو سرمست و سر زلف تو در دست

اگر خوش‌دل نشینم جای آن هست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

ملک برخاست جام باده در دست

هنوز از بادهٔ دوشینه سرمست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

نباشد هیچ هشیاری در آن مست

که غُل بر پای دارد جامْ در دست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

و گر خواهی به شاهی باز پیوست

دریغا من که باشم رفته از دست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۳ - جنگ خسرو با بهرام و گریختن بهرام

 

بزرگ‌امید پیش پیل سرمست

به ساعت‌سنجی اسطرلاب در دست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۳ - جنگ خسرو با بهرام و گریختن بهرام

 

نظر می‌کرد و آن فرصت همی‌جست

که بازار مخالف کی شود سست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۳ - جنگ خسرو با بهرام و گریختن بهرام

 

ندیدم کس که خود را دید و نشکست

درست آن ماند کاو از چشم خود رست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدایی خسرو

 

گَهی از پای می‌افتاد چون مست

گَه از بیداد می‌زد دست بر دست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدایی خسرو

 

به صد جهد از میان سلطان جان رست

ولیک آن گه که خدمت را میان بست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدایی خسرو

 

مراد آن به که دیر آید فرادست

که هر کس زودخور شد زود شد مست

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۶ - وصیت کردن مهین‌بانو شیرین را

 

نیامد شیشه‌ای از سنگ در دست

که باز آن شیشه را هم سنگ نشکست

۱ بیت
نظامی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۴۴
 
تعداد کل نتایج: ۸۷۰