گنجور

قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸

 

یارکی مراست رند و بذله گو

شوخ و دلربا خوب و خوش‌ سرشت

طره‌اش عبیر پیکرش حریر

عارضش‌ بهار طلعتش‌ بهشت

نقشبند روح گویی از نخست

[...]

قاآنی
 

قاآنی » مثنوی

 

الا ای نیوشندهٔ هوشیار

یکی نغز گفت آرمت گوش دار

به گیتی بسی رفت گفت و شنید

که تا آفرینش چسان شد پدید

به اندازهٔ وهم خود هر کسی

[...]

قاآنی