گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۴

 

از دو زلف تو شکن وام کنم

وز برای دل خود دام کنم

از پی آنکه به رویت نرسد

چشم بد را به سخن رام کنم

تا تو ننمایی رو، گیرم زلف

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰۳

 

مرا زان میر خوبان نیست روزی

گدایان را ز شاهان نیست روزی

به سنگی چون سگان خرسندم از دور

گرم چوبی ز دربان نیست روزی

ز من زایل کن، ای جان، زحمت خویش

[...]

امیرخسرو دهلوی