گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

ما را هنوز حوصله ی لطف یار نیست

آن به که ناله در دل او کم اثر کند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

خو کرده ای به وعده خلافی ز بس که من

از دیدنت ز وعده فراموش کرده ام

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

مال گرد آر در نشیمن خاک

تا در این کهنه خاکدان باشی

گر بمیری و دشمنان بخورند

به که محتاج دوستان باشی

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

در ازل خاک وجود هر کس چون بیختند

حصه‌ی ما بی‌کسان با درد و غم آمیختند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

بیچاره دلم چو محرم راز نیافت

واندر قفس جهان هم آواز نیافت

در زلف سیاه ماهرویی گم شد

تاریک شبی بود، کسش باز نیافت

با هر که نشستی و نشد جمع دلت

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

در صحبت دوست جان نگنجد

شادی و غم جهان نگنجد

ما خانه خراب گشتگان را

در دل غم خانمان نگنجد

ای خواجه تو مرد خود فروشی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

رفت دل از پی دلدار و مپرسید از من

که دگر ما و ترا وعده‌ی دیدار کجاست؟

ای خوش آن طالب دیدار که در راه طلب

شوق در گوش دلش گفت که دلدار کجاست

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

شادمان گشتم که یک دم شد سبک از یاد عشق

گر کسی ناگاه آهی از دل محزون کشد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

از آن ز حال من اگر نئی که هیچ گهم

حجاب عشق به اظهار مدعا نگذاشت

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

هر چند وقت کشته شدن دست و پا زدم

یک بار دامن تو نیابد به چنگ من

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

گر زبیرحمی مرا از شهر بیرون می کنی

دل که در کوی تو میماند به آن چون میکنی؟

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

حلالت باد هر عشرت که کردی آذری در عشق

که خوش مردانه رفتی جان من عاشق چنین باشد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

ببازار محشر من و شرمساری

که بسیار بسیار کاسد قماشم

بهائی بهای یکی موی جانان

دوکون ار ستانم بهائی نباشم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

دلا باز این همه افسردگی چیست؟

به عهد گل چنین پژمردگی چیست؟

اگر آزرده ای از توبه ی دوش

دگر بتوان شکست آزردگی چیست؟

شنیدم گرم داری حلقه ی دوش

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

چو تاثیری ندارد جز فراموشی برش قاصد

بنام غیر گوید کاش پیغامی که من دادم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

بس که در صید دل من برده شوخی ها به کار

جسته ام از دام و پندارد گرفتارم هنوز

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

تا گفت بلی، دل به بلای تو در افتاد

هرگز زبلای تو نرست این چه بلا بود؟

میل از طرف ما مشمارید که در کاه

هر میل که بود از طرف کاهربا بود

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

نوبهاران به که عزم عشرت آبادی کنیم

بگذریم از بوستان از دوستان یادی کنیم

بلبلان از بوی نوروزی به فریاد آمدند

کم نئیم از بلبلی ما نیز فریادی کنیم

خیمه سلطان گل بر سبزه و صحرا زدند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

دردا که نرست اندر این باغ

یک لاله که نیست بر دلش داغ

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

سررشته حیات گست و یقین نشد

کاین تار و پود کسوت ما از چه رشته اند

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
۳