گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

اگر مرگ خود هیچ لذت نبخشد

همین وارهاند ترا جاودانی

اگر مقبلی از گران قلتبانان

اگر مدبری از گران قلتبانی

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

زندگانی چیست؟ مردن پیش دوست

کاین گروه زندگان دل مرده اند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

آفتابی است قبول نظر اهل کمال

که به یک تابش او سنگ شود صاحب مال

تا ز گرد ره مردی نکنی سرمه ی چشم

از پس پرده ی غیبت ننمایند جمال

هر که خاصیت اکسیر محبت دانست

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

شاها، ملکا قد فلک را

جز بهر سجود خم نکردی

بر من که پرستشت نکردم

ور ناکردم ستم نکردی

آن چیست که از بدی نکردم

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

از قصه ی من روایتی می شنوی

وز سوز دلم حکایتی می شنوی

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

نمودم باغبان را سرو، از او جستم نشان تو

که نامد این چنین نخلی به گشت بوستان تو

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

گل همان به که به هر حرف نیندازد گوش

ورنه درد دل مرغان چمن بسیار است

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

ای مایه ی ناز جمله کار تو خوش است

مانند بهار روزگار تو خوش است

نادیدن و دیدن رخت هر دو نکوست

خشم تو و مستی خمار تو خوش است

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

چون او نه به حسن، دلربائی بوده

چون من نه به عشق مبتلائی بوده

او در پی صلح بوده و من غافل

گستاخی آرزو ز جائی بوده

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

شاید که می بخندد بر روزگار خسرو

آن کس که دیده باشد رخساره ای چنان را

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

تصویر لا به صورت مقراض بهر چیست

یعنی زبهر قطع تعلق زما سوی است

نور قدم زرخنه ی لا می کند طلوع

خوش خانه دلی که از این رخنه پرضیاست

فقر است راحت دو جهان زینهار از آن

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

باز می گیرند چون استارها

نور از آن خورشید این دیوارها

شیشه های رنگ رنگ آن نور را

مینماید این چنین رنگی به ما

چون نماند شیشه های رنگ رنگ

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

رویت که زباده لاله می روید از او

وز تاب شراب ژاله می روید از او

دستی که پیاله ای زدست تو گرفت

گر خاک شود، پیاله می روید از او

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

ای درین بتکده ی طبع فریب

برده غوغای بتان از تو شکیب

سنگ بر بتکده ی آذر زن

در جهان صیت خلیلی افکن

تاج عزت ز سر عزی کش

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

ناصح از پند تو عشقم به دل افروخته شد

آتش است این نه چراغ است که از باد بمیرد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

کم گوی ولی قصه ی درمان که به این درد

حیف است که آلوده ی درمان شده باشی

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

شبها ز دم هوا فسرده چو یخم

زانو به شکم کشیده همچون ملخم

چنبر شده ام چنان که می نشناسد

کس موی زهار را زموی زنخم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

ای وای به من گر تو به چشم همه مردم

زین گونه نمائی که به چشم من حیران

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

چون چتر سنجری رخ بختم سیاه باد

با فقر اگر بود هوس ملک سنجرم

تا یافت جان من خبر از ذوق نیم شب

صد ملک نیمروز به یک جو نمی خرم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

مگرم رحمت تو گیرد دست

ور نه اسباب نامرادی هست

شیخ بهایی
 
 
۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۲۹
sunny dark_mode