×
شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۵
چو بلبل دل منه بر شاخ گلزار
که گریى عاقبت بر خویشتن زار
هر آن قصرى که سقفش بر ثریاست
چو نیکو بنگرى ویرانهى ماست
۲ بیت
شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۶
بهشتى بود گویا آن جزیره
که عقل از دیدن آن گشت خیره
رسیدم بر سرایى همچو جنت
که حق کرده عطا، بىمزد و منت
۲ بیت
شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۶
ایا صوفى گرت پرواى ریشست
کجا زرنیخ باب رنگ ریشست
هزاران نکته در هر موى پیداست
چنین رنگى نه شایسته به ریش است
۲ بیت