گنجور

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مثنویات پراکنده » شمارهٔ ۵

 

دلا تا به کی، از در دوست دوری

گرفتار دام سرای غروری؟

نه بر دل تو را، از غم دوست،دردی

نه بر چهره از خاک آن کوی، گردی

ز گلزار معنی، نه رنگی، نه بویی

[...]

۱۷ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » شیر و شکر » بخش ۳ - فی نصیحة نفس الامارة و تحذیرها من الدنیا الغدارة

 

ای باد صبا، به پیام کسی

چو به شهر خطاکاران برسی

بگذر ز محلهٔ مهجوران

وز نفس و هوی ز خدا دوران

وانگاه بگو به بهائی زار

[...]

۱۷ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش اول - قسمت اول

 

جان زهجر عرش اندر فاقه ای

تن ز عشق خاربن چون ناقه ای

جان گشاید سوی بالا بال ها

تن زده اندر زمین چنگال ها

این دو همره یکدگر را راهزن

[...]

۱۷ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

دل جز ره عشق تو نپوید هرگز

جز محنت و درد تو نجوید هرگز

صحرای دلم عشق تو شورستان کرد

تا مهر کسی دگر نروید هرگز

در عشق هوای وصل جانان نکنم

[...]

۱۷ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم

 

مضی فی غفله عمری کذلک یذهب الباقی

ادرکاسا و ناولها الا یا ایها الساقی

شراب عشق میسازد ترا از سر کار آگه

نه تدقیقات مشائی نه تحقیقات اشراقی

الا یا ریح ان تمر باهل الحی فی حزوی

[...]

۱۷ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت اول

 

جهان غم نیرزد به شادی گرای

نه از بهر غم کرده اند این سرای

جهان از پی شادی و دل خوشی است

نه از بهر بیداد و محنت کشی است

نباید به خود بر، ستم داشتن

[...]

۱۷ بیت
شیخ بهایی