گنجور

 
۱
۲
۳
۱۳
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲

 

مبارک باد عید، آن دردمند بی‌کسی را

که نه کس را مبارکباد گوید نه کس او را

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳

 

گذشت عمر و تو در فکر نحو و صرف و معانی

بهائی! از تو بدین «نحو»«صرف» عمر، «بدیع» است

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴

 

عید، هرکس را ز یار خویش، چشم عیدی است

چشم ما پر اشک حسرت، دل پر از نومیدی است

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶

 

نقض کرم است آن که قدرش

در حوصلهٔ امید گنجد

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹

 

می‌کشد غیرت مرا، غیری اگر آهی کشد

زانکه می‌ترسم که از عشق تو باشد آه او

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱

 

جای دگر نماند، که سوزم ز دیدنت

رخساره در نقاب ز بهر چه می‌کنی؟

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » مقدمه

 

جان شیرین که نثار قدم یار نباشد

بفکنم دور که آن بر تن من بار نباشد

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » مقدمه

 

شنیدم که در روز امید و بیم

بدان را بنیکان ببخشد کریم

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » مقدمه

 

نباشد تا خدا راضى ز امت

کسى را نیست امید شفاعت

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۴

 

کس از براى زمستان نخواست سایه‌ى بید

کسى ز شدت گرما برِ آفتاب نرفت

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۴

 

چه نقصان کز پریشانى ز باغى

ببوى گل ببالا بر دماغى‌

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۴

 

خدایى که بالا و پست آفرید

زبر دست و هم زیر دست آفرید

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۴

 

گربه شیر است در گرفتن موش

لیک موش است در مصاف پلنگ‌

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۴

 

بیا و ترک تعلق کن و به عیش گراى

که کاف ترک تعلق، کلید هر گنج است

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۵

 

تو که در بوستانت نیست باری

مکن دعوى بی‌جا که چنارى

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۵

 

مزن دم در سخن اى مرد بی‌دَم

که خود در حق خود گفتى که بیدم

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۵

 

نصیحت گویمت از من نرنجى

چه راحت از تو حاصل که ترنجى!

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۵

 

اى برادر خو به تنهایى چنان کن متصل

کز خلائق با کسان صحبت نباشد غیر دل

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۵

 

عنان من که رها می‌کنى نمی‌دانى

که با هزار کمند دگر به دست نیایم

۱ بیت
شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۵

 

اى دل ز دست دشمن چون یافتى رهایى

فارغ نشین که روزى عمر دوباره یابى

۱ بیت
شیخ بهایی
 
 
۱
۲
۳
۱۳
 
تعداد کل نتایج: ۲۴۲