×
ملکالشعرا بهار » منظومهها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران
پاسبانا تا به چند این مستی و خواب گران
پاسبانرا نیست خواب،از خواب سر بردار، هان!
گلهٔ خود را نگر بیپاسبان و بیشبان
یکطرف گرگ دمان و یکطرف شیر ژیان
آن ز چنگ این رباید طعمه، این از چنگ آن
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » آیینۀ عبرت » بخش دوم - از اتابکان فارس تا نادرشاه افشار
هم اتابیکان به ملک فارس چتر افراشتند
آل کرت آنگه هرات و غور در کف داشتند
پارس، از آن پس اتابیکان ز کف نگذاشتند
واندر آن آل مظفر تخم نیکی کاشتند
شیخ ابواسحق و یاران گنجها انباشتند
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » آیینۀ عبرت » بخش سوم - از کریم خان زند تا مشروطه
اندرین فترت برآمد رایت سالار زند
مملکت را کرد مستخلص پس از پیکار چند
بود سلطانی کریم و شهریاری هوشمند
دوحهٔ نیکی نشاند و ریشهٔ زشتی بکند
پایگاه ملک را بنهاد بر چرخ بلند
[...]