گنجور

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۹۴ - در هجو «‌بهاء‌» نامی گفته شده

 

بشنید بها شعر دل‌افزای بهار

گفتاکه منم به شعرهمتای بهار

همتای بهار می‌توان بود بها

درکون بها اگر بود پای بهار

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۱ - در وصف بینش نامی که مژگانی سفید و چشمانی کم‌ دید داشت

 

آن چشم‌ سفیدی که بود چشمش کور

درکشور ما گشته به بینش مشهور

بیهوده کنند نام کاکا الماس

برعکس نهند نام زنگی کافور

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۸ - و نیز در هجو بها نامی

 

زین بیش بها مجوی آزردن من

دینی مفکن زهجو برگردن من

تو هجوی‌ و من‌ تو را فزون خواهم کرد

اینست طریقه هجاکردن من

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۶۸ - تازی - ترک - کسروی

 

ای تازی‌ ترک معنوی از چه شدی

وی ترک محقق نبوی از چه شدی

ور بودی ترک و بعد سید گشتی

ای‌سید ترک‌!کسروی از چه شدی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۲ - به یکی از رقبای سیاسی

 

آقای جلیل بی‌جلالی و فری

از مردمی و مهر و وفا بی‌خبری

ای کاشی نوخاسته بر خوبش مبال

کز کاشی نو ساخته بی‌قدرتری

ملک‌الشعرا بهار