گنجور

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - نوید پیک

 

اگرکه پشت من از بار حادثات خمید

شکسته زلفا جعد ترا که خمانید

خمیده پشتی وگوژی نشان پیرانست

دو زلف تو پسرا از چه کوژ گشت و خمید

شنیده بودم در آب موی گردد مار

[...]

۴۸ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » خون خیابانی

 

در دست کسانی است نگهبانی ایران

کاصرار نمودند به ویرانی ایران

آن قوم‌، سرانند که زیر سر آنهاست

سرگشتگی و بی‌سرو سامانی ایران

الحق که خطا کرده و تقصیر نمودند

[...]

۴۸ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۹ - گفتار ششم عزیمت بهار به اصفهان و شرح آن

 

ماه مرداد چون به پایان شد

اثر شفقتی نمایان شد

لیک لطفی که بدتر از قهر است

پادزهری که بدتر از زهر است

گفت با من رئیس شعبهٔ چار

[...]

۴۸ بیت
ملک‌الشعرا بهار