هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » مقطعات » قطعه شمارهٔ ۱
خار بدرودن به مژگان خاره فرسودن به دست
سنگ خاییدن به دندان کوه ببریدن به چنگ
لعب با دنبال عقرب بوسه بر دندان مار
پنجه با چنگال ضیغم غوص در کام نهنگ
از سر پستان شیر شرزه دوشیدن حلیب
[...]
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » مقطعات » قطعه شمارهٔ ۲
الهی ازین ششپر بینظیر
عدو را دل افکار و جان خسته باد
به خصم بد اندیش در زیر آن
ره چاره از شش جهت بسته باد
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » مقطعات » قطعه شمارهٔ ۳
گفت فیاض خان والا شان
خنجر آن خدیو نیکو نام
آن بود بحر و بحر بی پایان
این نهنگ و نهنگ خون آشام
باد آن را ز لطف حق دائم
[...]
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » مقطعات » قطعه شمارهٔ ۴
مجوش ای فرومایه گر من تو را
به شوخی گل هجو بر سر زدم
تو را تا ز گمنامی آرم برون
به نام تو این سکه بر زر زدم
نه از کین به روی تو تیغ آختم
[...]
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » مقطعات » قطعه شمارهٔ ۵
عزیزم بهر آزارم نهانی
مرس برداشت از کلبی معلم
چنین دانست کاین را من ندانم
الم یعلم بان الله یعلم
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » مقطعات » قطعه شمارهٔ ۶
امیر داد گستر خان عادل
دلیر عدل پرور شاهرخ خان
خدیو کامران کز یاری بخت
نپچید آسمانش سر ز فرمان
برای قطع نخل هستی خصم
[...]
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » مقطعات » قطعه شمارهٔ ۷
صبح و شامی و ماهرخساری
با دو زلف و دو رخ دو خال آنگاه
روزی و از قفا شبی و ز پی
اختری با دو تیره ابر و دو ماه
دو ز اهل حبش چهار از روم
[...]
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » مقطعات » قطعه شمارهٔ ۸
زنگیی با دو ترک و دو هندو
بیضهای با سه زاغ ای آگاه
پس از آن چار کوکب تابان
چار تیره شب و دو روشن ماه
چون به ترتیب ذکر جمع آیند
[...]
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » مقطعات » قطعه شمارهٔ ۹ - خطاب به صباحی
تو ای نسیم صباحی که پیک دلشدگانی
علیالصباح روان شو به جستجوی صباحی
سراغ منزل آن یار مهربان چو گرفتی
چو صبح خرم و خندان شتاب سوی صباحی
گرت هواست که در بر رخ تو زود گشاید
[...]