گنجور

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۱

 

خوش آنکه به ترک حظ فانی بکنی

تدبیر بقای جاودانی بکنی

کوشش بکنی و هر چه بتوان دانست

دانی پس ازان هر چه بدانی بکنی

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۳

 

مغرور مشو به مال چون بی خبران

زیرا که بود مال چو ابر گذران

ابر گذران اگر چه گوهر بارد

خاطر ننهد مرد خردمند بر آن

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۴

 

آن به که ز اسباب مرض پرهیزی

وز ننگ طبیبان دغل بگریزی

ناگشته تهی معده به خوان ننشینی

زان پیش که معده پرکنی برخیزی

جامی