گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱

 

نشاط دهر به زخم ندامت آغشته است

شراب خوردن ما شیشه خوردن است اینجا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲

 

پردهٔ شرم است مانع در میان ما و دوست

شمع را فانوس از پروانه می‌سازد جدا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۳

 

می‌کند روز سیه بیگانه یاران را ز هم

خضر در ظلمات می‌گردد ز اسکندر جدا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۴

 

از دل خونگرم ما پیکان کشیدن مشکل است

چون توان کردن دو یکدل را ز یکدیگر جدا؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۵

 

می‌شوند از سردمهری، دوستان از هم جدا

برگ‌ها را می‌کند فصل خزان از هم جدا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶

 

تا ترا از دور دیدم، رفت عقل و هوش من

می‌شود نزدیک منزل کاروان از هم جدا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۷

 

از متاع عاریت بر خود دکانی چیده‌ام

وام خود خواهد ز من هر دم طلبکاری جدا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸

 

چون گنهکاری که هر ساعت ازو عضوی برند

چرخ سنگین‌دل ز من هر دم کند یاری جدا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۹

 

به رنگ زرد قناعت کن از ریاض جهان

که رنگ سرخ به خون جگر شود پیدا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۰

 

ز هم جدا نبود نوش و نیش این گلشن

که وقت چیدن گل، باغبان شود پیدا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۱

 

ز ابر دست ساقی جسم خشکم لاله زاری شد

که در دل هر چه دارد خاک، از باران شود پیدا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۲

 

چنین که همت ما را بلند ساخته‌اند

عجب که مطلب ما در جهان شود پیدا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۳

 

من آن وحشی غزالم دامن صحرای امکان را

که می‌لرزم ز هر جانب غباری می‌شود پیدا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴

 

گرفتم سهل سوز عشق را اول، ندانستم

که صد دریای آتش از شراری می‌شود پیدا

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۵

 

دل عاشق ز گلگشت چمن آزرده‌تر گردد

که هر شاخ گلی دامی است مرغ رشته برپا را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۶

 

هوس هر چند گستاخ است، عذرش صورتی دارد

به یوسف می‌توان بخشید تقصیر زلیخا را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۷

 

نه بوی گل، نه رنگ لاله از جا می‌برد ما را

به گلشن لذت ترک تماشا می‌برد ما را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۸

 

مکن تکلیف همراهی به ما ای سیل پا در گل

که دست از جان خود شستن به دریا می‌برد ما را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۹

 

چون گل ز ساده لوحی، در خواب ناز بودیم

اشک وداع شبنم بیدار کرد ما را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۲۰

 

نخل ما را ثمری نیست به جز گرد ملال

طعمهٔ خاک شود هر که فشاند ما را

صائب تبریزی
 
 
۱
۲
۳
۴۹۳