گنجور

 
۱
۲
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱

 

بگماز گل بکردی و ما را بداد نقل

امرود کشته دادی زین ریودانیا (؟)

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲

 

به بازی کریزی بماندم همی

اگر کبک بگریزد از من سزاست

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳

 

رفت در دریا به تنگی آبخوست

راه دور از نزد مردم دوردست

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴

 

بت من جانور آمد، شمنش بی‌دل و جان

منم او را شمن و خانهٔ من فرخار است

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵

 

سیه‌کاسه و دون و پر‌خوار بود

شتروار دائم به نشخوار بود

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶

 

به حیله چو روبه فریبنده بود

به کینه چو شیر ستیهنده بود

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷

 

چنان‌چون خوکه درپیچد به گلبن

بپیچم من بر آن سیمین صنوبر

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸

 

ز تاک و خوشه فروهشته و ز باد نوان

چو زنگیانی بر باز‌پیچِ بازیگر

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹

 

ما و سر کوی ناوک و سفج و عصیر

اکنون که درآمد ای نگارین مه تیر

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰

 

نقل ما خوشهٔ انگور بود، ساغر سفج

بلیل و صلصل، رامشگر و بر دست عصیر

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱

 

شراب شب و نشئهٔ آن نیرزد

به فاژیدن بامداد خمارش

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲

 

هوش من آن لبان نوش تو بود

تا شد او دور، من شدم مدهوش

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۳

 

سپاهی که دارد سر از شه دریغ

نباید همی کافت آن سر ز تیغ

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۴

 

جهان همیشه بدو شاد و چشم روشن باد

کسی که دید نخواهدش کنده‌بادش کاک

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۵

 

به فرهنجیدنش بستم کمر تنگ

تو دل را زو مکن زین بیشتر تنگ

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶

 

گفت: من پاسخ تو باز دهم

آنچه بایست توست ساز دهم

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۷

 

سرو است و کوه سیمین جز یک میانش سوزن

خسته است جان عاشق وز غمرگانش بلکن

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۸

 

چو گردد آگه خواجه ز کارنامهٔ من

به شهریار رساند سبک چکامة من

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۹

 

ز نالیدنش کوه شد بی‌سکون

ز موییدنش شد دل سنگ خون

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 

ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۰

 

رای مُلک خویش کن شاها! که نیست

ملک را بی تو نکویی و براه

۱ بیت
ابوالمثل بخارایی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۲