×
ناصر بخارایی » ترجیعات » شمارهٔ ۱
ای روی تو آفتاب انور
ذرات جهان ز تو منور
رخسار تو روز و زلف تو شب
روزی و شبی که دیده همبر
چشم و دهان تو قند و بادام
[...]
ناصر بخارایی » ترجیعات » شمارهٔ ۲
ای فلک همچو گرد در کویت
گشته و ره نیافته سویت
مهر میخواند سورهٔ والشمس
صبحدم میدمید بر رویت
سایهبانیست بر سر خورشید
[...]
ناصر بخارایی » ترجیعات » شمارهٔ ۳
ای رخت آفتاب کشور دل
تاب مهرت مه منور دل
نقش رویت می و صراحی چشم
سوز عشق تو عود مجمر دل
زلف تو برده آب از رخ عقل
[...]
ناصر بخارایی » ترجیعات » شمارهٔ ۴
ای باده چو یافتی تو بویش
بر خیز شبی به جست و جویش
هرسو چو سگان به بوی او دود
باشد که گذر کنی به سویش
چون گرد برآمد از وجودم
[...]