گنجور

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

شاها منم آنکه کار خود ساخته‌ام

خود رخش ستم بر سر خود تاخته‌ام

رخ تافته‌ام ز راستی چون فرزین

وز کجبازی دو اسب درباخته‌ام

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

گه سوختهٔ آتش سودای توام

گه ساخته با داغ تمنای توام

گفتی ز ره وفا که میلی سگ ماست

شرمندهٔ آدمی‌گریهای توام!

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

ناکامی من همه ز خودکامی توست

این سوختنم تمام از خامی توست

مگذار که از عشق تو رسوا گردم

رسوایی من موجب بدنامی توست

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

چون عزم سفر رهی ازین در دارد

امید تکاوری ز داور دارد

بر خاک رهم نشسته چون گرد، مگر

از خاک، سمند تو مرا بردارد

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

امشب منم آزرده‌دل و سینه‌فگار

جان بر لب و جسم زار (من) در آزار

نی طاقت بیداری و نی راحت خواب

نی قوت اضطراب و نی تاب قرار

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

امروز منم ز زندگی در آزار

هم کار ز دست رفته، هم دست از کار

لب خشک و جگر پر آتش و سینه کباب

جان خسته و دل شکسته و تن بیمار

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

نوروز تو سعد باد و فرخّ، بهروز

دیدار تو خاص و عام را بزم‌افروز

تا بر نفتد عادت نوروز از دهر

هر روز تو باد از سعادت نوروز

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

بی‌رنگ ز برقعت رخ صبح طرب

بی‌تاب ز زلفین دلاویز تو شب

هر دم می عیش نوش (کن) در نوروز

هر روز بر اسباب خوشی باش سبب

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹

 

پیکان نگار را دل ما هدف است

صد گوهر عافیت مرا در صدف است

الحق به کسی که دایمش بینی شاد

گر رحم نیاوری، حقت بر طرف است

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰

 

خواهم ز تو خسروا،‌ سمند بدوی

... دمی، خاره سمی، برق‌روی

مه نعل و ستاره میخ و در دندانی

کوچک سر(و) اندک خور(و) بسیار دوی

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱

 

اکنون که دلم به دست عشق است گرو

نی رای سفر مانده، نه پای تک و دو

دیگر مکش انتظار من ای همره

بگذار مرا و راه خود گیر و برو

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

 

خواهم که مرا روز حساب ای ساقی

چندان بدهی شراب ناب ای ساقی

کز عذر گنه، به جای آب ای ساقی

از هر مژه ریزدم شراب ای ساقی

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳

 

آن غمزه چو رهزن شکیبایی شد

دل را سبب محبت‌افزایی شد

از همچو تویی به مصلحت بستم چشم

این مصلحتم باعث رسوایی شد

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

ابروی بلندت که کشند افتاده‌ست

دل را همه در پی گزند افتاده‌ست

اکنون دلم از شکستگی صد پاره

چون شیشه از طاق بلند افتاده‌ست

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

خوبی تو و حسن غیرپرور باشد

من عاشق و عشق غیرت‌آور باشد

بینی به چنین حال و ز رحمم نکشی

وین رحم تو بی‌رحمی دیگر باشد

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

طفلی به نوم شکاف در سینه کند

دل را پی نقد عشق، گنجینه کند

ترسم که (چنین) گرم اگر پیش آید

افسرده‌ام از گرمی پیشینه کند

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷

 

چون مهر زبان به طعن عشاق کشید

ناگه رخ آن یوسف ثانی را دید

در دست شدش تیغ به خون آلوده

گویا کف خود به جای نارنج برید

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸

 

از رنج خمار،‌ نرگست بیمار است

وز بار جفا، نخل تو کم رفتار است

بیماری تو، خسته‌دلان را مرگ است

وین مرگ دگر که دیدنت دشوار است

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹

 

ابرو نبود زینت آن روی چو ماه

کان چشم مرا چو کشت بی‌جرم و گناه،

تیغش ز برای خون من شحنهٔ عشق

بنهاد به روی آتش وگشت سیاه

۲ بیت
میلی
 

میلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰

 

در اول عشق، آمدش یاد ستم

داد از پی آزمایشم داد ستم

چندان‌که مرا به عاشقی داد قرار

با خاطر جمع کرد بنیاد ستم

۲ بیت
میلی