گنجور

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۷ - وله

 

دختری مشغله‌سوز و پسری شعبده‌ساز

دیرگاهی است که در کاخ منند از سر ناز

دختر از دودهٔ لیلی پسر از خیل ایاز

من چو مجنون و چو محمود از ایشان به گداز

گهم این یک به نشیب و گهم آن یک به فراز

[...]

۵۴ بیت
جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۱ - وله

 

ای پسری کز جمال خلعت نازت به تن

جان مرا تازه کن از آن شراب کهن

که خلعت شه رسید زری به وجه حسن

زآصفی طلعت است پر از فر ذوالمنن

به محضرش برفراز ز قامتت نارون

[...]

۵۴ بیت
جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۴ - در شهادت ولی داور علی اکبر علیه السلام

 

چوشد در روز عاشورای پر شور

جهان ازگردکین چون شام دیجور

علی اکبر آن پیرانه عشق

کزو تکمیل شد سرمایه عشق

مهین شهزاده کز حسن رویش

[...]

۵۴ بیت
جیحون یزدی
 
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود