گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری

 

یاد داری و چرا یاد نداری داری

آنکه در پیش خیارم بنهادی پیزو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری

 

رگ شرم تو بدریدم و پیزو کردم

زد به پیزوی من از پای تو پران پازو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری

 

آنچه من با تو بیک چوب میان ران کردم

بدو صد چوب سر سینه نیابی زخسو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری

 

هست چونین که بگفتم مشو اینرا منکر

که بمنکر شدن ایندرد نیابد دارو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری

 

بحق گیسوی مشکین شه آل علی

راست خواهم که بگوئی و نخواهی آلو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری

 

سند و سید سادات جلال الساده

پسر حیدر حیدر دل حیدر بازو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری

 

شاه سادات علاء الدین عالی نسبی

که سپهر از نسب عالی او یافت علو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری

 

صاحب ملک شرف کز نسب صاحب شرع

یک جهان خیل و حشم دارد صاحب گیسو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری

 

هنر و آهوی ارباب هنر بر دل او

شد پدیدار از آنگونه که شیر از آهو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری

 

از ره دانش تا ز اهل سخن بشناسد

که کدامست هنرمند و که دارد آهو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری

 

سوزنی راهوری کرد و بیکبار بگفت

آهوی فاضلی سست رگ سست رکو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری

 

چو شود عیش خداوند باین طینت خوش

شود آن پرده دریهابیکی رشته رفو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری

 

جنگ من کور بران لنگ نباشد اصلی

که زدستیم بیکجای بقریق بقو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در هجو شاعری

 

روز و شب عیش خداوند مطیب بادا

تا فلک را شب و روز است و عشی است و غدو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در هجاء خمخانه

 

چو آمد آید با او سبوی و روده و خم

چو شد کماسه رود با وی و تگا و کدو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در هجاء خمخانه

 

خری سرش ز خری چون کدوی بیدانه

ولی شکم چه کدو دانه چون کدو مملو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در هجاء خمخانه

 

خری که آب خورش زیر ناودان عصیر

علف عصاره ثکبی و بخشم و شوشو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در هجاء خمخانه

 

خریست مخلص خر نامه خران بزرگ

که هست مطلع و مقطع ز . . . ایه وز خدو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در هجاء خمخانه

 

خریست چون خر بوالاشعب طمع پیشه

بشعر کاو برنده بهر کس از هر سو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در هجاء خمخانه

 

چو کاو ریختن آلوده طبع او از شعر

همی تراشد آلایش از سرین بسرو

سوزنی سمرقندی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode