گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - مدح ابونصر پارسی

 

ای یل هامون نورد ای سرکش جیحون گذار

از تو جیحون گشت هامون روز جنگ و وقت کار

عزم تو در هر نخیزی آتشین راند سپاه

حزم تو در هر مقامی آهنین دارد حصار

مانده گرد از باره تو خاره را در سنگلاخ

[...]

۹۰ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۸ - ناله از بند و زندان و مدح ثقة الملک طاهر

 

مقصور شد مصالح کار جهانیان

بر حبس و بند این تن رنجور ناتوان

در حبس و بند نیز ندارندم استوار

تا گرد من نباشد ده تن نگاهبان

هر ده نشسته بر در و بر بام سمج من

[...]

۹۰ بیت
مسعود سعد سلمان