گنجور

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - داور کشور جان

 

ای سهی سرو که هر سوی به نازت گذر است

در گذرگاه توام دیده و دل منتظر است

دام دل‌هاست به رخسار تو یا حلقه زلف

یا که مار سیه اندر بر گنج گهر است

سیم و زر کز پی ایثار توام نیست به کف

[...]

۳۸ بیت
افسر کرمانی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - آفتاب کشور خوبان

 

صبح چو مهر از درم درآمد جانان

ماه جبینش ز شام زلف نمایان

وه چه جبین آفتاب مطلع فجری

کامده از ذره کمترش مه تابان

پا به گل از حسرت قدش قد طوبی

[...]

۳۸ بیت
افسر کرمانی