گنجور

میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۱ - در توصیف بهار استانبول

 

بتا دیشب در آن کشتی که بردی بر مدا ما را

نمی‌دانم خدا می‌بردمان یا ناخدا ما را

همی‌دانم که راند از آن خطر، دیشب خدا ما را

ندیدی چون کشاندی سیل موج، از هرکجا ما را

بهر غلتاندن کشتی، نمودی جابه‌جا ما را

[...]

۴۹ بیت
میرزاده عشقی