گنجور

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۲۵ - زبان سرخ

 

مگو که غنچه چرا چاکچاک و دل خون است؟

که این نمایشی از زخم قلب مجنون است!

نمونه دل آزادگان بود: گل سرخ

چو این «کلیشه » اوراق سرخ دل خون است

زبان عشقی شاگرد انقلاب است این

[...]

۳ بیت
میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » غزلیات و قصاید » شمارهٔ ۳۴ - افطار عشق

 

دیده معطوف دهان غنچه دلدار کردم

روزه‌دار عشق بودم، من به هیچ افطار کردم

روبه‌رو کردم گل روی تو، با گل در گلستان

پیش چشم مردم گلزار، گل را خار کردم

شمع را گفتم تو را عیب، این که رازت بر زبان است

[...]

۳ بیت
میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱ - چشمت کور!

 

خیال خواجگیت بود، بر تمام جهان

شدی ز خانه خود هم جواب، چشمت کور!

جزای نیت زشت تو هست، این که چنین:

ز هر کنار شوی طرد باب، چشمت کور!

شدی ز خوی بد و فعل زشت و نیت شوم

[...]

۳ بیت
میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸ - کابینه نیم بند!

 

آن زن که نجیبه و عفیف است

در خانه نشسته باد بهتر

بر خود در خلوت و ره غیر

بگشوده و بسته باد بهتر

ور بند از ارش نیست محکم

[...]

۳ بیت
میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸ - کابینه نیم بند!

 

آن زن که عفیف و بی‌کمال است

ز آن عالمه لوند بهتر

آن میوه که بو ندارد اصلا

زآن میوه که کرده گند بهتر

زآن دولت عهد با عدو بند

[...]

۳ بیت
میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵ - عید قربان

 

مرا عزاست نه عید! این چه عید قربان است؟

که گوسفند وطن، زیر تیغ خصمان است!

الان که عید من امروز نیست، چون: قربان

شوم پی وطن؟ آن روز عید قربان است!

مرا به جامه عیدی مبین، دلم خون است

[...]

۳ بیت
میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶ - افتخار شاعر

 

سوگند به مردی، ار پی زر گردم

نامردم اگر، ز گفته ام برگردم!

خوانند مرا همسر قارون و روچلد

گر زآنکه کلانترین توانگر گردم

بگذار، ادیب بی بضاعت باشم

[...]

۳ بیت
میرزاده عشقی