گنجور

طغرل احراری » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱

 

جهان نظم را سلطان چهارند

که هر یک باغ دانش را بهارند

اول فردوسی آن کز خاک طوس است

از او روی سخن روی عروس است

دوم سعدی که او سر زد ز شیراز

[...]

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۲

 

در شعر سه تن پیمبرانند

قولیست که جملگی برآنند

گر چند که لانبی بعدی

فردوسی و انوری و سعدی

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۳ - به عصمت‌الله‌خان از برای دختر رز

 

داماد طبیعت من امشب

می‌خواهد عروس دختر رز

میخانه عصمت ار کشایی

از لطف تو من شوم معرض

طغرل احراری
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۴

 

اگر به سوی من آیی ای مه

ز حال زارم شوی تو آگه

به رحم آید دل تو ناگه

نمایی با من تو لطف و احسان

به دام زلف و به تار گیسو

[...]

طغرل احراری