فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱
گهی سماع زنی گاه بر بط و گه چنگ
گهی چغانه و تنبور و شوشک و عنقا
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳
ماه منیر صورت ماه درفش تست
روز سپید سایه چتر بنفش تست
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴
زو دوسترم هیچ کسی نیست و گرهست
آنم که همی گویم پازند قرانست
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵
میان خواجه و توو میان خواجه و من
تفاوتست چنان چون میان زرو گمست
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶
صحرای سنگ روی و که سنگلاخ را
از سم آهوان و گو زنان شیار کرد
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷
دل برد و مرا نیز به مردم نشمرد
گفتار چه سودست چو ورغ آب ببرد
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸
چون درو عصیان و خذلان تو ای شه راه یافت
کاخها شد جای کوف و باغها شد جای خاد
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹
در ایوانی که تو خواهی ترا باغ ارم سازد
چو ایوان مداین مر ترا ایوان و خم سازد
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰
بهره تو آفرین می شد زسعد مشتری
رقم خصم از نحس کیوان فریه و نفرین بود
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱
تا نبود چون همای فرخ کرگس
همچو نباشد به شبه باز خشین پند
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲
با هنر او همه هنرها یافه
با سخن او همه سخنها ترفند
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۳
از حسن رای تست که گیتی سرای تست
گیتی سرای تست ز کیماک تا خزر
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۴
نیکو مثلی زده ست شاها دستور
بز را چه به انجمن کشند و چه به سور
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۵
آشکوخد بر زمین هموار بر
همچنان چون بر زمین دشوارتر
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶
بخت شماو عز شما هر دو بر فزون
وان مخالفان و بد اندیش در نهار
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۷
اندر میزد حاتم طایی تویی به جود
اندر نبرد رستم دستان روزگار
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۸
بهانه جوید بر حال خویش و همت خویش
کزان مزاج ذخیره ست و زین مزاج سپار
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۹
هوازی مرا گوید آن شکرین لب
که ای شاعر اندر سخن ژرف بنگر
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۰
من چون چنان بدیدم جستم زجای خواب
با هو به دست کرده بر اشتر شدم فراز