گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۴

 

شب پاسی را هر آنکه آماده کند

باید که به جام نیلگون باده کند

تاریخ زه مادر فیروز اینست

گربه به فراش موش سه زاده کند

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۶ - اداره اوقاف پیشین

 

ای دوست بیا مسند اوقات ببین

بیداد و طمع ز قاف تا قاف ببین

این نایب صدر و فخرالاشراف ببین

در قاف قضا دو تن دو سر قاف ببین

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۷

 

ای نصر خدا مرا به مقصود رسان

مگذار شوم رهین خویشان و کسان

تو قلب و زبان مستشاری امروز

والمرء باصغریه قلب و لسان

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۸ - نکوهش احزاب سیاسی

 

احزاب فتاده اند در خط جنون

هر لحظه به رنگی شده چون بوقلمون

با اینکه ندانند برون را ز درون

کل حزب بما لدیهم فرحون

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲۶ - ماده تاریخ دیگر هم

 

عبدالله راد امیر روشن دل ورای

چون عزم سفر کرد بجاوید سرای

زد کلک امیری پی تاریخ رقم

«ابنای ادب یتیم گشتند ایوای »

ادیب الممالک